چکیده:
نگاهی به تاریخ علم مدیریت و دیدگاه های اندیشمندان مختلف این علم، به خوبی بیانگر آن است که در تمامی مکاتب مدیریت، همواره یادگیری از اهمیتی خاص برخوردار بوده است؛ از همین رو مباحث مختلفی پیرامون مهارت های مورد نیاز کارکنان و مدیران و شیوه های آموزش مطرح گردیده است. لیکن می توان ادعا نمود که در سال های اخیر با حرکت اقتصاد جهانی به سمت اقتصاد دانش محور، افزایش سرعت تغییرات فناورانه و افزایش سطح انتظارات مشتریان و ذینفعان بر اهمیت نقش یادگیری در موفقیت سازمان ها افزوده شده است. در سال های اخیر مفهوم یادگیری سازمانی، یکی از مهمترین مفاهیمی است که در رابطه با یادگیری، در ادبیات مدیریت مطرح گردیده است. یادگیری سازمانی، رشد و توسعه سازمان ها از طریق کسب دانش جدید و درک بهتر محیط را امکان پذیر می سازد. لیکن در کنار توجه به اهمیت یادگیری سازمانی، باید همواره به یادداشت که یادگیری سازمانی از طریق یادگیری فردی امکان پذیر است؛ به بیان دیگر یادگیری سازمانی، تاثیر جمعی یادگیری تک تک افراد در کنار یکدیگر است. در واقع قابلیت یادگیری هیچ سازمانی نمی تواند بیش از قابلیت آموزش افراد تشکیل دهنده آن باشد و دسترسی مداوم سازمان ها به دانش جدید؛ امری اجتناب ناپذیر است.
خلاصه ماشینی:
"این سیاستها نه تنها منابع اطلاعاتی لازم را برای تصمیمگیری مدیران فراهم میآورند بلکه خود به روشنی اقدامات عملی و آموزشهایی،که برای افزایش توانایی و مهارتهای کارکنان ضروری است،را مشخص مینمایند(تیسنگ و مکلین3،2008،آرمسترانگ،* 1381)راهبرد یادگیری یا پویایی فردی را به عنوان بخشی مهم از راهبردهای توسعه منابع انسانی مطرح میسازد که نیاز سازمان به مهارتها و رفتارهایی خاص را تأمین مینماید.
)dceo(tnempoleved dna noitarepo-oc cimonoce rof noitazinagro &%01910PMTG019G% انتخاب راهبرد راهبرد یادگیری درصورتی از اثربخشی مناسب برخوردار خواهد بود که باتوجه به اقتضائات ناشی از ویژگیهای شغلی و شاغل و اهداف یادگیری برگزیده شده باشند (موسسه ملی تحقیقات آموزش شغلی،2008).
منابع موردنیاز برای اجرای راهبرد را میتوان به منابع فیزیکی،مالی،منابع انسانی و منابع نامشهود(مانند دانش) تقسیمبندی نمود؛بنابراین برآورد منابع موردنیاز،تعیین منابع موجود و سپس مشخص نمودن آنکه چه منابعی باید تأمین گردد(و به چه نحو)(رحمان سرشت، 1383:435)اولین گام در اجرای راهبرد به شمار میآید،لیکن علیرغم مشابهت هایی که در مرحله اجرا میان راهبردهای مختلف وجود دارد؛در مورد راهبردهای یادگیری باید به اقتضائات و اهداف خاص این استراتژیها توجه نمود.
حال این پرسش را میتوان مطرح کرد که آیا یادگیری فردی و کسب دانش در سازمان ناجا در راستای ماموریتهای محوله و چارچوب سازمانی به وقوع خواهد پیوست؟و یا باید بستر و زمینهای مناسب برای آن فراهم کرد؟در پاسخ باید گفت همه سازمانها یاد میگیرند،به این معنی که با محیط پیرامون خود سازگار میشوند اما برخی اثربخشتر و مؤثرتر یادگرفته،در محیط پررقابت امروزی موفقیت بیشتری را به دست خواهند آورد."