خلاصه ماشینی:
"ولی آیا برای تودههایی که به آنان گفته میشود برای تنظیم فهرست خرید روزانه و کنترل دسته چکشان به کامپیوترهای خانگی نیاز دارند،نیز استفاده از این ابزار اجتناب ناپذیر است؟آیا در عمل،کامپیوتر کنترل زندگی شهروندان را برای حکام و دیوان سالاران آسانتر خواهد کرد؟چه کسی بیشترین سود را از انفرماتیک خواهد برد؟افراد عادی،صنعت انفرماتیک،یا حکومت که بنا به دلایلی خاص در آرزوی آن است که مردم ورود سیستمهای انفرماتیک را در سطحی گسترده پذیرا شوند؟بر آن نیستم که کسی را متهم کنم:فقط میگویم از آنجا که پارهای از آدمیان از تکنولوژی سود میبرند و پارهای دیگر زیان،باید بدانیم هرکس چهاندازه از آن اثر میپذیرد.
انقلابیونی که ماهیت سیاست را در آمریکا تغییر دادهاند،رؤسای موسسههایی هستند(با کت و شلوار تیره رنگ و کروات خاکستری)که شبکههای بزرگ تلویزیونی را اداره میکنند،آنها نمیخواستند گفتار سیاسی را به نوعی نمایش مبدل سازند؛قصد نداشتن هرکس را که شکل و شمایلی ناخوشایند دارد از دور مسابقه برای دستیابی به مقامات بالای اجتماعی کنار بگذارند؛مایل نبودند مبارزات انتخاباتی را تا سطح آگهیهای تجاری سی ثانیهای تنزل دهند؛آنها فقط میخواستند تلویزیون را به صورت یک سرچشمه همیشگی و عظیم سودآوری درآورند.
اگر درباره سخنان من شکدارید،بدانید که یک آمریکایی معمولی در سن شصت سالگی بیش از دو میلیون صحنه از *-پیدایش این نگاره که میتوان اندیشه آدمی را با معیارهای کمی ارزشگذاری کرد،گامی بزرگ در جهت شناخت واقعیتها با دید ریاضی بوده است، تحولی که نه تنها در زمینهء آموزش و پرورش بلکه تقریبا درهمه سطوح زندگی پیآمدهای بزرگ و خطرناکی داشته است."