خلاصه ماشینی:
"در چنین مواردی واکنش عمومی معمولا با نوعی خشم و نفرت همراه است،ولی افراد در هر حال منافع خود و سود یا زیانی را که عایدشان میشود فراموش (به تصویر صفحه مراجعه شود) نمیکنند و بهمین جهت نیز بحث و قضاوتها در بارهء قدرت کمتر حالت بیطرفانه دارد.
نظر شخصی و واقعبینانه گالبرایت پیرامون پدیدهء قدرت،در بخش یکم کتاب چنین منعکس شده است: «قدرت بنفسه و بخودی خود نباید موضوعی برای ایجاد نفرت و انزجار باشد.
حال این پرسش مطرح میشود که چگونه میتوان به این تودهء عظیم انسانی کمک کرد تا در مناطق روستایی کشورهای در حال توسعه مشغول کار شوند؟این کارشناسان تاکید نموده بودند که قبل از هر چیز توجه خاص به اصلاح تولید کشاورزی لازم است زیرا در پهنه روستاها هنوز بخش کشاورزی است که بیشترین فعالیت را به خود اختصاص میدهد.
4-انگیزه و اعتماد به نفس:دور افتادگی و انزوا و این احساس و بینش که کار زیادی نمیتوان در جهت ایجاد تغییر در وضعیت زندگی خود انجام (به تصویر صفحه مراجعه شود) داد،از محدودیتهای اساسی توسعه است که دامنگیر بسیاری از کشاورزان میباشد.
نویسندگان این کتاب دو نوع برداشت از مشارکت را بدین شرح در مقابل هم قرار میدهند: نخستین برداشت که در سطح وسیعی پذیرفته شده،این است که مشارکت به منزله نهادی برای توسعه تلقی میشود و مردم برای انجام فعالیتهایی بسیج میشوند که عموما توسط دیگران تعیین میگردد.
این فلسفه فرض را بر این میگذارد که مشارکت نه فقط به تنهایی یک هدف است بلکه پیش شرط اساسی و ابزاری برای هر نوع استراتژی توسعه به شمار میرود."