خلاصه ماشینی:
"در حالی که بنظر میرسد شکست نظری و علمی مکتب کمونیسم و در پی آن فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان جنگ سرد و تحولات کنترل ناپذیر اندیشه بشر در قرن کنونی جهان را در یک خلاء ژائواستریکی و سردرگمی اعتقادی فرو برده، تفکرات مادی مبتنی بر لیبرال دمکراسی غربی و بازار آزاد اقتصادی یکهتاز میدان شده است،تفکراتی که کشش نظری و عملی آنها به علت ناتوانی در ارائه یک تعریف مناسب از زندگی مطلوب،یا حل معمای هویت اجتماعی یا رفع نیازهای اخلاقی انسان،به اعتقاد بسیاری از صاحب نظران در زمینه امور بین المللی،دوران فترت را سپری میسازد.
در واقع،شکست یوتوپیای تحمیلی کمونیسم هم نویدبخش است و هم خطرناک،و آموختههای انسان از قرن بیستم نیز تا حدود بسیار زیادی به چگونگی برخورد غرب پیشرفته با نویدها و خطرات ناشی از رفع چالش ایدئولوژیکی و زوال سیستم کمونیستی بستگی پیدا میکند و اینکه آیا ارزشهای موجود در جوامع آزاد از نظر اقتصادی و سیاسی،میتواند موازنهای میان امیال شخص برای تامین نیازهای مادی و ضرورتهای ناشی از درگیر شدن او در زندگی توام با بیداریهای چند بعدی بوجود آورد یا نه.
سقوط اتحاد شوروی سابق،نه تنها گسترش دامنه نفوذ آمریکا در خلاء ژئوپلیتیکی موجود در اوراسیا را بویژه از طریق تلاش برای کمک به انسجام کشورهای غیر روسی ممکن ساخته است،بلکه به نظر برژنسکی تبعات ژئوپلیتیکی ناشی از این امر در حواشی جنوب غربی ارواسیا نیز بسیار عمده است و در واقع اکنون خاور میانه و خلیج فارس هم آشکارا به صورت منطقه سلطه انحصاری آمریکا درآمده است."