چکیده:
مسئلهء«نومن و فنومن»که در فارسی معادلهایی همچون«بود و نمود»،«شیء فی نفسه و پدیدار»و«ذات معقول و پدیدار»بر آن نهادهاند،یکی از مهمترین مسائلی است که ایمانوئل کانت در نظام فلسفی خود مطرح کرده است.پیامدهایی که این مسئله دارد میتواند اهمیت آن را بیش از پیش آشکار سازد.برخی از مهمترین پیامدهای این مسئله عبارتند از:1)تأثیر آن در اتخاذ موضع دربارهء اصل شناسایی و معرفت به جهان خارج؛2)تأثیر آن در بحث اثباتناپذیری خدا از طریق ادلهء رایج در فلسفه و نیز در نحوهء تلقی کانت از خدا؛3)تأثیر آن در فلسفهء اخلاق کانت؛4)تأثیر آن در دور ساختن نظام فلسفی وی از اشکالات مطرح بر ایدهآلیسم بارکلی،از یک سو و پدیدارگرایی هگلی،از سوی دیگر. در مقالهء حاضر برخی از ابعاد این مسئله را در چهار محور بررسی کردهایم و پس از تبیین نظر کانت در تفکیک دو قلمرو نومن و فنومن از یکدیگر،ضمن اشاره به دو تفسیر از این تفکیک،به پیامدهای این نظریه و در نهایت نیز به برخی از نقدهای واردشده بر آن اشاره کردهایم.
خلاصه ماشینی:
"51 کانت تأکید میکند که متعلق فقط از راه شهود به مفهوم داده میشود و شهود،متعلق و در نتیجه اعتبار خود را تنها از طریق شهود تجربی به دست میآورد(از نظر کانت ما هیچ شهودی جز شهود حسی خود را نمیشناسیم و هیچگونه مفهومی جز مقولهها سراغ نداریم؛و این مقولهها برای متعلقهای فراحسی مناسب نیستند)؛ازاینرو،همهء مفهومها و همراه با آنها همهء اصول اولیه (آغازهها)هرچند که پیشینی باشند،باز به شهودهای تجربی،یعنی به دادههایی برای تجربهء ممکن، مربوط میشوند.
خود کانت در این زمینه چنین پاسخ میدهد:«هرچند همین اشیاء و نیز اشیاء فی نفسه را نمیتوانیم بشناسیم،اینقدر هست که میتوانیم به آنها بیندیشیم؛زیرا در غیر این صورت باید به این نتیجهء بیمعنا گردن مینهادیم که پدیدار چیزی است که پدیدار چیزی نیست!»53در واقع،از نظر فلسفی،این سخن که از جهان،تنها فنومنها برای ما قابل شناسایی هستند و ازاینرو،شناخت ما مقید و محدود به صورتهای ماتقدم حسی،یعنی زمان و مکان و مقولات دوازدهگانهء فاهمه است،به ناگزیر این نتیجه را خواهد داشت که در مقابل این فنومن ها(پدیدارها) قائل به ذات ناشناختنی و نفس الامری شویم.
اسکروتن معتقدند که کانت در مکاتبات خود با«بک»و در بسیاری از بندهای نقد عقل محض و نیز طی نامهای به یکی از اصلیترین مدافعان این نظر،همین رأی دوم را تأیید مکند؛برای مثال مینویسد: «همهء اشیائی که بتوانند به ما عرضه شوند،میتوانند به دو صورت مفهومسازی شوند:از یک سو، به صورت نمودها؛و از سوی دیگر به صورت اشیاء فی نفسه»؛84از سوی دیگر،اینکه کانت تقسیم اشیاء و به فنومن و نومن به معنای ایجابی را رد میکند،تأییدی بر تفسیر دوم است:«تقسیم اشیا به پدیدارها و ذوات معقول و تقسیم عالم به عالم محسوسات و عالم فاهمه..."