چکیده:
هدف پژوهش حاضر آزمون نظریة ازهمگسیختگی نهادی در تبیین قانونگریزی است. برای این کار از یک سو به بررسی رابطة فردگرایی، پیشرفتگرایی، جهانگرایی و بتوارگی پول ـ بهعنوان چهار ارزش فرهنگی برای موفقشدن ـ با قانونگریزی پرداختیم و از سوی دیگر رابطة پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی در دو بعد عینی و ذهنی را با قانونگریزی و ازهمگسیختگی نهادی و همچنین عناصر آن بررسی کردیم. روش این پژوهش پیمایش بود. پرسشنامة تهیهشده از مقیاسهای ازهمگسیختگی نهادی، پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی عینی و ذهنی و قانونگریزی تشکیل شده بود. جامعة نمونة این پژوهش کل دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز بودند که از طریق نمونهگیری طبقهای 400 نفر از آنها بهصورت تصادفی انتخاب شدند. یافتهها نشان داد که ازهمگسیختگی نهادی با قانونگریزی رابطة معنادار و مثبت دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که اثر فردگرایی و بتوارگی پول بر قانونگریزی معنادار است و اثر پیشرفتگرایی و جهانگرایی قابل چشمپوشی است. از سوی دیگر، نتایج نشان داد که قانونگریزی با پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی رابطه ندارد. همچنین بین پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی عینی و ازهمگسیختگی نهادی همبستگی مثبت و ضعیفی مشاهده شد.
خلاصه ماشینی:
"از سوی دیگر فشار فرهنگی بهگونهای است که موفقشدن را نه تنها بدون کمکگرفتن از دیگران از فرد طلب میکند، بلکه از همة افراد جامعه از هر نژاد، قومیت یا جنسیتی که باشند انتظار موفقیت دارد؛ این مورد به جهانگرایی اشاره دارد.
فرضیات تحقیق با توجه به آنچه گذشت، در پژوهش حاضر قصد داریم به بررسی رابطة ازهمگسیختگی نهادی و عناصر آن (فردگرایی، پیشرفتگرایی، جهانگرایی و بتوارگی پول) با قانونگریزی بپردازیم و این آزمون را در بستر طبقاتی افراد صورت دهیم.
همین مسئله در مورد روابط همبستگی پایگاه در هر دو بعد با ابعاد ازهمگسیختگی نهادی صادق است، به این معنا که تأکید مفرط بر موفقیت به هر قیمتی و به عبارت دیگر اقتصادیشدن فضای جامعه امری لزوما طبقاتی نیست و در سرتاسر جامعه یکسان پراکنده شده است.
چراکه انتظار میرود مطابق نظریة مرتون (1968) افراد طبقات پایینتر به علت دسترسی کمتری که به ابزارهای نهادی برای رسیدن به اهداف فرهنگی دارند تمایل بیشتری به قانونگریزی ـ که مصداقی از واکنش بدعت از واکنشهای پنجگانة مرتون است ـ داشته باشند؛ اما یافتههای این پژوهش نشان میدهد که قانونگریزی در ایران مسئلهای فراگیرتر از توزیع طبقاتی دارد.
نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد که پایگاه اجتماعیـ اقتصادی در بعد عینی با ازهمگسیختگی نهادی رابطة مثبت و معناداری دارد، اما این رابطه خفیف است.
تأکید مفرط بر موفقیت و تعیین موفقیت اقتصادی، بهعنوان نمونة اعلای موفقیت، اگرچه به ظاهر نوعی هدفگذاری برای جوانان و نوجوانان محسوب میشود، از سوی دیگر تضعیف سایر نهادهای اجتماعی است که هدف کنترل رفتارهای آدمی را دارند."