چکیده:
هدف اصلی در این پژوهش بررسی رابطه ی میان ساختار سازمانی و کارآفرینی سازمانی در دانشگاه شهید بهشتی بوده است. پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و پیمایشی بوده است. جامعه ی مورد پژوهش تمامی کارکنان رسمی، قراردادی و پیمانی که دارای مدرک کاردانی، کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا بوده اند که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای تعداد103 نفر از آنها به عنوان نمونه انتخاب شده اند .به منظور گردآوری داده ها از فرم پرسشنامه محقق ساخته (پرسشنامه ی کارآفرینی سازمانی ) وپرسشنامه ی استاندارد (ساختار سازمانی )استفاده شده است. داده های جمع آوری شده، به دو شیوه ی توصیفی و استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چند متغیره) تجزیه و تحلیل شده اند. نتایج پژوهش حاکی از این است که بین ساختار سازمانی و کارآفرینی سازمانی رابطه ای معنا دار وجود دارد و بین مولفه های ساختار سازمانی (رسمیت،پیچیدگی و تمرکز) با کارآفرینی سازمانی رابطه ی معکوس وجود دارد. یعنی هر چه رسمیت، قانون و مقررات و پیچیدگی در سطح (عمودی،افقی،جغرافیایی) و تمرکز سازمانی بالاتر باشد،کارآفرینی سازمانی کمتر می شود و بین تخصص گرایی و کارآفرینی سازمانی رابطه ی معنا دار وجود ندارد.
خلاصه ماشینی:
"با توجه به این که بین رسمیت و کارآفرینی سازمانی رابطه ی معنادار و معکوس وجود دارد و پاسخ دهندگان از میزان بالا بودن رسمیت در دانشگاه ناراضی بودند، لذا به مسئولان پیشنهاد می شود که از مقررات رسمی زیادی که بر کارکنان اعمال می شود، کاسته شود و تا حدودی به کارکنان اجازه اختیار عمل در کارها و فعالیت هایشان را بدهند و مدیران در ایجاد رابطه با کارکنان بیش تر از فرضیه های نظریه یy استفاده کنند، سعی کنند با کارکنان رابطه ی غیر رسمی و دوستانه داشته باشند و وظایف سازمانی را تدوین کنند که در آن آزادی عمل و انعطاف لازم منظور شده باشد زیرا کنترل کردن کارکنان و وادار کردن آنان به انجام دادن کارها بر اساس مقررات باعث می شود که کارکنان،قدرت خلاقیت و نوآوری خود را از دست بدهند.
با توجه به این که بین تمرکز و کار آفرینی سازمانی رابطه ای معنادار وجود دارد و این رابطه به صورت معکوس و منفی است، لذا به مسئولان پیشنهاد می شود که کارکنان را در تصمیم گیری های دانشگاهی مشارکت دهند و با ایجاد رابطه ی عاطفی با کارکنان و نهادینه کردن آن در ساختار سازمانی زمینه ی بروز خلاقیت و نوآوری را در کارکنان بارور کنند و از مزایای هم فکری کارکنان استفاده نمایند تا حس تعهد و مسئولیت کارکنان نسبت به اهداف سازمانی بیش تر شود و ارتباط غیر رسمی بین کارکنان و مسولان دانشگاه برقرار شود که این مهم امکان دسترسی به اطلاعات و گردش آزاد و سالم را فراهم می کند و طی این فرایند تعامل اطلاعات و نظرها و ایده های کارآفرینانه و خلاق بیش تر امکان ظهور می یابد."