چکیده:
این پژوهش بمنظور تبیین ابعاد و مولفه های ارزیابی عملکرد در آموزش عالی و ارایه ی الگویی مناسب در دانشگاه آزاد اسلامی انجام شده است. روش پژوهش از نوع توصیفی به شیوه ی پیمایشی می باشد. بدین ترتیب پس از مطالعه ی مدل های استاندارد بین المللی تعالی سازمانی، شاخص های مشترک ارزیابی این مدل ها به روش دلفی استخراج گردید. عوامل ارزیابی در قالب 6 شاخص ورودی و 4 شاخص خروجی با 64 مولفه و در قالب پرسشنامه ای در طیف لیکرت، پس از تعیین روایی و پایایی بر روی 38 واحد دانشگاهی منطقه ی یک دانشگاه آزاد اسلامی اجرا گردید، سپس داده ها بر اساس روش های تحلیل پوششی داده ها مورد تحلیل قرارگرفتند؛ نتایج نشان داد که برخی از واحدهای دانشگاه آزاد منطقه ی یک کارا و برخی دیگر ناکارا هستند؛ همچنین، برای تعیین اولویت بندی واحدهای کارا نیز از روش اندرسون و پیترسون استفاده شد و در نهایت، با روش ساخت واحد مجازی و مجموعه ی مرجع، نقاط بهبود پذیر واحدهای ناکارا شناسایی و پیشنهادهای لازم جهت کارایی آن ها ارایه شد.
خلاصه ماشینی:
"- variable return to scale (BCC) الگوی پیشنهادی CCR , BCC(ورودی محور و خروجی محور) AP (اندرسون و پیرسون) بحث و نتیجه گیری مطالعهی رویکردهای ارزیابی کنونی، از جمله رویکردهای هدفمدار، مدیریتمدار، مصرفکننده، رویکردهای مبتنی بر نظر متخصصان و رویکردهای عملکردی نشان میدهند که این رویکردها نواقصی از جمله کمیبودن بیشتر شاخصها، بی توجهی به شاخصهای کیفی، بی توجهی به شاخصهای استاندارد، در نظر نگرفتن تفکر سیستمی، بی توجهی به شناسایی مشتریان، ذینفعان دانشگاه و تعامل بین آنها و توجه ناکافی به رقبای دانشگاهها در سطح داخلی و خارجی دارند بنابراین، ضرورت استفاده از الگویی که بتواند ضمن ارزیابی وضعیت موجود واحدهای دانشگاهی و تشخیص نقاط قوت، ضعف و نواحی قابل بهبود، مبنایی صحیح جهت برنامهریزیهای استراتژیک ایجاد نماید، احساس میشد، در این پژوهش و با استفاده از مدلهای تعالی سازمانی، پژوهشگر در پی بهبود مشکلات ارزیابی یادشده بوده است، اما مشکل دیگر در استفاده از مدلهای تعالی سازمانی (که تاکنون در برگیرندهی بیش از 10 مدل در کشورهای گوناگون دنیاست) این است که در تمامی این مدلها، وزن معیارها از پیش تعیین شده است و این مسئله مشکلاتی ایجاد میکند؛ از جمله اینکه معمولا فاصلهی عملکرد واحدهای حقیقی، بویژه در کشورهای در حال توسعه مثل ایران، با استانداردهای بینالمللی خیلی زیاد است و دیگر اینکه در بیشتر سازمانهای ایرانی یا استانداردی وجود ندارد و یا در نظر گرفتن استانداردهای بین المللی برای دانشگاهها معقول بنظر نمیرسد و حتی اتفاق نظری بین دانشگاههای گوناگون و حتی واحدهای یک دانشگاه بر سر اوزان از پیش مشخص شده در استانداردهای بین المللی دیده نمیشود و ترجیح داده میشود به جای ارزیابی مطلق از ارزیابی نسبی استفاده شود."