خلاصه ماشینی:
"در همین خط فکری است که«ژان بشلر»مینویسد:«اگر قبول کنیم که نوع بشر به حکومتی رغبت دارد که امنیت و نعمت و آزادی را برایش تامین کند نتیجه این میشود که هر وقت شرایط فراهم آید دموکراسی بخودی خود ظاهر میگردد نیازی نیست که انسان دست به دامن فکر و فلسفه دموکراسی شود»9.
بسیاری از مردم با وجود پذیرش انتقادهائی که به دموکراسی وارد است،بر این نکته انگشت میگذارند که دموکراسی در مقایسه با دیگر رژیمها دستکم این امتیاز را دارد که استبداد را به خود راه نمیدهد و به این اعتبار رژیمهای دموکراتیک به عنوان رژیمهائی تعریف میشوند که در آنها قدرت محدود است.
اگر دموکراسی به معنای غربی آن ریشه در تاریخ تشکیلات و نهادهای سیاسی اروپا دارد،و اگر دموکراسی لیبرال با اخلاق دینی یهودی و مسیحی و نیز با فلسفهء روشنگری قرن هجدهم اروپا عمیقا مربوط است،پیاده کردن چنین نظامی را در کشورهای جهان سوم چگونه باید توجیه کرد؟ در قرن هیجدهم،در همان زمانی که مقدمات دموکراسی از نوع لیبرال فراهم میشد،جریان فکری دیگری هم در حال شکل گرفتن بود که میتوان آن را توتالیتری نامید.
89و سرانجام این نکته را هم نباید فراموش کرد که حکومتهای توتالیتر صورتهای گوناگون به خود میگیرند و هم شکلی و همسانی و شباهتی که به تدریج در ممالک دموکراتیک لیبرال همه چیز را همطراز میکند خود یک نوع استبداد است که «توکویل»از آن وحشت داشت و خصوصیات و جنبههای توتالیتر آن دستکمی از سرکوبی مردم و اردوگاههای کار اجباری در رژیمهای توتالیتر ندارد."