خلاصه ماشینی:
"نیرویی که آن موازنه به وجود آورده،آنقدر قوی بوده است که بتواند آمالی فراتر از سطح همکاری را بپرورد،ولی به اندازهء کافی قوی نبوده که بتواند از وحدت کامل پشتیبانی کند،وحدتی که در پرتو آن هر یک از طرفین خود را مجاز بداند به نام وحدت اعراب در امور دیگران مداخله کند، بی انکه هیچ یک از آنها توانایی تحمیل چنین وحدتی را بر دیگران داشته باشد انگیزههای واقعی وحدت به شرح زیر بوده است: 1-فقدان میراثی از هویت سیاسی مشخص میان همهء بیست و دو کشوری که عضو جامعهء عرب هستند،جز یک یا دو کشور(موارد استثنائی، مصر و شاید سوریه باشد).
از جانب اعراب، حق تاریخی بر سرزمینی که بیش از هزار سال در آن سکونت داشتهاند،حق تعیین سرنوشت خود،مسئلهء وارد آمدن لطمه به اعتبار ملتی که زمانی بزرگ بوده و در پی یافتن جایگاه خود در دنیای امروز است،ترس از توسعه طلبی اسراییل،و وضع دشوار یک میلیون پناهنده مطرح است،ترس از جانب اسرائیل،احساس وابستگی ناگسستنی به سرزمینی که مهد میراث قدم یهود بوده است،انگیزهء یهودیان رانده شده از کشورهای اروپایی که در صدد بازسازی یک زندگی ملی مختص به خود در سرزمین ناکانشان حق آنها بر بخشی از فلسطین که از نظر بین المللی به رسمیت شناخته شده،و تلاش آنها برای ادامه حیات به عنوان یک کیان سیاسی و یک فرهنگ مطرح است.
در عین حال،همان رهبران به سرعت تشخیص دادند که به علت فشارهایی که سازمان ملل و قدرتهای بزرگ در مورد اعمال اسراییل از خارج وارد میآورند،دور از انتظار است که خودداری آنها از عقد صلح رسمی،مجازاتهای نظامی بیشتری را موجب شود،در حالی که عقد صلح متضمن برد کم و باخت زیادی بود و هیچ واهمهای در زمینهء از سر گرفته شدن جنگ باقی نمیماند."