خلاصه ماشینی:
"آیا دولتی که دست بهمبارزۀ دیپلماتیک همهجانبهای برای قطع دسترسی یکطرف منازعه بهتسلیحات میزند(البته اقدام به جلوگیری از رسیدن اسلحه به دو طرف منازعهوضع دیگری دارد)،همانگونه که ایالات متحده طبق برنامۀ«استاونچ»انجامداد،36میتواند با حسن نیت وانمود کند که بیطرف است؟دولتی کهمسؤلیت اصلی سکوت شورای امنیت را در هشت سال تجاوز عراق به عهدهداشته و به تدریج شورا را به رفتار تبعیض آمیز نسبت به ایران هدایت کرده(تنهااقدامی که صراحتا توسط شورای امنیت در طول جنگ ایران و عراق محکومگردید اقدامات ایران در 1984 در حمله به کشتیهای کویت و عربستان بود)،چگونه میتواند مهر بیطرفی به خود بزند؟اگر به این حقیقت،این نکته افزودهشود که ایالات متحده-مانند بسیاری از کشورهای دیگر که مشخص است-به نفع متجاوز اصلی جهتگیری کرده،سیاست آن کشور بموجب اصول عرفیبیطرفی و ارزشهای منشور ملل بطور مضاعف قابل سرزنش است.
اقداماتایالات متحده در 19 اکتبر 1987 و18 آوریل 1988 شامل انهدام از قبلطرحریزی شدۀ چند سکوی نفتی ایران و غرق کردن دو قایق توپدار ایرانی،بی چون چرا اقداماتی تلافیجویانه بوده و باید تحت همین عنوان بررسی شودهیچگونه برداشت نادرست از قائدۀ مبهم و خطرناک«معقولانه بودن»،یا متعذرشدن به«شکاف اعتباری»در سیستم سازمان ملل نمیتواند اصل اساسیحقوق بین الملل معاصر که اقدام تلافی جویانۀ مسلحانه را مانند هر مورد دیگراز سیاست کاربرد زور در روابط بین المللی نامشروع میداند،تحت الشعاعقرار دهد،«زیرا با توجه به ماهیت هر چیز،اینکار در حیطۀ اختیار مقتدرتریندولتها قرار میگیرد و ممکن است به راحتی دیوان بین المللی دادگستری ازانجام وظیفهاش باز دارد."