خلاصه ماشینی:
"علمای وابسته به نئو کلاسیکها،موضوع توسعۀ کشورهای جهان سوم راعمدتا با معیارها و تجارب کشورهای پیشرفتۀ صنعتی بررسی میکنند ومیگویند وضع کشورهای در حال توسعه امروزی،دقیقا مانند کشورهایصنعتی درگذشته است و چنانچه همۀ عوامل به نحو مطلوب عمل کند،اینکشورها نیز در طول زمان مسیر رشد را طی نموده و به مرحلۀ کنونی کشورهایتوسعه یافته خواهند رسید.
ایناننظریۀ اقتصاد دوگانۀ«ارتور لوئیس»را شدیدا مورد انتقاد قرار میدهند ومعتقدند که شرکتهای چند ملیتی نقش مهمی در وابسته کردن اقتصادهایکم توسعه یافته به سرمایهداری جهانی دارند: -این شرکتها برای ازدیاد هرچه بیشتر سود خود،تقسیم کار موردنظرخود را به کشور میزبان تحمیل میکنند و این کشورها را به نظام سرمایهداریجهانی وابسته میسازند.
باوجوداین،باید در نظر داشت همانگونه که قبلا نیز اشاره گردید مسئلۀانتقال تکنو لوژی و ثمر بخش واقع شدن آن در کشور میزبان،از پیچیدگیخاصی برخوردار است و اینکه سرمایهگذاری مستقیم خارجی تا چه حدمیتواند در این فرایند نقش مؤثر و مثبت داشته باشد،به عوامل مختلف ازجملهسیاستهای کشور میزبان بستگی پیدا میکند.
بههرحال،صرفنظر از نظریههای آمیخته به افراد که به سود یا در مخالفت باسرمایهگذاری خارجی و فعالیت شرکتهای چند ملیتی عنوان شده و میشود،اثرات سرمایهگذاری مستقیم خارجی در کشورهای میزبان به عواملگوناگون و متعددی بستگی دارد و به تناسب اوضاع و احوال و شرایط سیاسی،اقتصادی و اجتماعی حاکم بر هر کشوری متفاوت است و تجربۀ مثبت یا منفیهیچ کشوری را نمیتوان برای سایر کشورها ملاک قرار داد.
البته همانگونه که اشاره شد،آیندۀ سرمایهگذاری خارجی تنها در کشورهایدر حال توسعه تعیین نمیشود،بلکه مناسبات سه قطب مهم اقتصادی یعنیاتحاد اروپا(جامعۀ اروپائی)،ژاپن و آمریکا با یکدیگر و سیاست آنها نسبت بهبقیۀ جهان،نقش مهمی در این زمینه دارد."