خلاصه ماشینی:
"سرآغاز یکی از بهترین کتابها درباره رمان به نام فن داستان 7 اثر پرسی لوبوک 8 چنین است:«توجه به شکل ظاهری کتاب، ورق زدن سریع آن، مرور و بررسیاش در وقت فراغت این است کار منتقد کتاب، و دائما هم بیفرجام.
این اثر به صورت دست نوشته دست به دست میگشت، اما فقط در سال 1590 یعنی پس از مرگ نویسنده بود که به چاپ رسید.
ساموئل ریچاردسن(1689-1761)دفووسویفت به توصیف شخصیت و بررسی ویژگیهای انسانی چندان توجهی نداشتند، حال آنکه پس از انتشار پاملا یا پاداش عفت، اثر ساموئل ریچاردسن در سال 1740، این امر به صورت یکی از کارکردهای اصلی رمان درآمد.
با این تجارب و نیز تجارب حاصل از زندگی روستائی، استرن به فکر نوشتن رمانی براساس جنبههای طنز آمیز زندگی در یورکشر افتاد و در سال 1759 رمان معروف خود را شروع کرد.
در میان رمانهایی که تا حدودی ملهم از آثار استرن بودند، از مرد احساس 90 (1771)اثر هنری مکنزی 91 و دلقک ماهر 92 (1766)اثر هنری بروک 93 باید نام برد، اما این دو رمان به رغم شباهت شیوه با آثار استرن، آن روانی قلم را که خاص این نویسنده بزرگ است کم دارند.
رمز کار جین اوستن و سهم بزرگش در داستاننویسی انگلیسی این است که نشان داد مواد و مصالح فراوانی در محیط دور و بر و امور روزمره برای رماننویسان وجود دارد.
اما این آثار در مقایسه با تنها رمان امیلی برونته به نام بلندیهای بادگیر 171 ، که این نیز در سال 1847 منتشر شد، پیش پا افتاده جلوه میکنند."