خلاصه ماشینی:
"رویداد 1964 در واقع یک انقلاب ود که نبض اقتصاد برزیل را با اقتصاد بین المللی هم نوسان میکرد و موجبات شرکت این کشور را در تقسیم کار نوین جهانی فراهم میآورد؛تقسیم کاری که بنا به فرض،در آن منافع سرمایهء خارجی و منافع کشور در حال توسعه قابل جمع است و راه را برای طی شدن مدارج توسعه در کشورهای پیرامونی هموار میکند.
در برابر چنین نگرشی،مکتب نووابستگس دست به تجدیدنظر زده و ارکان تحلیلی خاص خود را پیشنهاد میکند که اهم آنها بدینقرار است: 1-شرکت کشورهای پیرامونی در تقسیم کار جهانی و ادغام آنها در سرمایهء بین المللی میتواند موجبات توسعهء آنها را فراهم آورد؛ 2-ضرورتهای گسترش سرمایهداری در سطح جهانی،اکنون دیگر ملازم با تحصیل سود بیشتر از طریق روشهای سنتی استعماری و استحصال مواد خام و صدور کالا نیست،بلکه سرمایهگذاری مستقیم در بخش تولید و صنعت در نقاط پیرامونی این روند را بهتر تضمین میکند؛ 3-سرمایهداری دولتی در پارهای مناطق پیرامونی به این درجه از آگاهی رسیده است که بتواند به اقتضای مصالح ملی،از سرمایهء خارجی استفاده کرده و منابع خارجی را در جهت توسعه بسیج و میان این دو موازنه برقرار نماید؛ 4-هم شرکتهای چندملیتی و هم سرمایهداران محلی منافع خود را در سرمایهگذاری در بخش صنعت میبینند و دولت نیز راه را برای منتفع شدن آنها هموار میکند؛ 5-تحولات در طبقات حاکم به گونهای است که امکان پیدایش نوعی دیوانسالاری اقتداگرا فراهم آمده و دولت قادر است با سرکوب سایر طبقات،آنها را وادار به پذیرش شرایط جدید انباشت نماید؛ 6-نهادها و اشکال آزادیهای دموکراتیک تعطیل میشود و دولت میتواند مستقیما و از فراز جامعهء مدنی به بسیج نیروهای اجتماعی، در جهت نیل به توسعهء صنعتی بپردازد."