خلاصه ماشینی:
"ساختار اجتماعی کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز ازجهات مختلفی با دیگر جوامع متفاوت است؛زیرامتجاوز از صد ملت،قوم،قبیله و گروه در آن زندگیمیکنند،و بیش از صد زبان و گویش و آیین و مذهب وسنت رایج است2،و همین امر بر ویژگی جامعهشناختیاین منطقه افزوده است.
5نفوذ تصوف در بین ملتها و اصناف وجوامع شهری از عمده مسائلی است که توانسته اینمسلک را در کشورهای مستقل آسیای مرکزی گسترشدهد و الهامبخش زندگی و همزیستی نسبتامسالمتآمیزی برای ایشان باشد.
به رغم سیاست اسلامزداییاز سوی رهبران کمونیست،اسلام توانسته هویت مستقلو پویای خود را حفظ کند و امروز در جوامع اسلامی نمودبارزی در احیای دیگر ارزشهای قومی و ملی داشته باشد.
21 اکنون که حدود پنج سال از واپسین خیزشهای مردماین مناطق در آسیای مرکزی و قفقاز علیه فرهنگ مسلطمتمرکز بیگانه میگذرد،به خوبی روشن شده است کهبازگشت به هویت راستین فرهنگی تا چه میزان در میانملتها قوی است.
او بیان میدارد:«نه،به رغم کوشش مستمر نظامسیاسی جهت افزایش ارتباط بین ملل و اقوام گوناگون وذوب کلیۀ تمایزات قومی در قالب«فرهنگ واحد سیاسیشوروی»اکنون دیگر روشن شده است که در بخشهایمسلماننشین این کشور هرگونه تلاش به منظور تغییر طرزفکر و روحیۀ مردم با یک واقعیت سیاسی-اجتماعی کهنفوذ در آن بسیار دشوار مینماید،برخورد کرده است.
اشتراکات عمیق و دیرینه و موقعیت استراتژیکایران،کشورهای آسیایی را فی نفسه متوجه هستۀ مرکزیآسیای بزرگ،یعنی ایران کرده است که این توجه درابتدای جنبش استقلالطلبی کشورهای شوروی سابق درهمۀ ابعاد ملحوظ بود."