خلاصه ماشینی:
"بد نیست در همین جاچند نگرش تطبیقی را که به دلیل کلیشهای بودن تمایزنامشخص و بیفایده ماندهاند ذکر کنیم: یکی از انواع چنین نگرشی که بسیاری از فلاسفهحامی آن هستند و میتوان گفت تا حدی عامهپسند استبر این باور استوار است که تفکر غرب عقلانی و علمیاست و حال آنکه تفکر هند شهودی و عرفانی است.
ک. رامانوجا،که در رسالۀ شورانگیز خود این&%04014FMNG040G% چارچوب را به ما شناسانده است تأسی کنم و بپرسم:«آیاراهی برای اندیشیدن به شیوۀ هندی وجود دارد؟» باید یادآور شد که همبستگی متن و بافت یا کلام وجهان زندگی،تمایز بین محیطزیست و تفکر یا تمایز بینزیربنا و روبنا آنگونه که در اصطلاحشناسی مارکسیستیمطرح شده است نیست.
رساله با این ارزیابی از تفکر و فرهنگ غرب،معانی(به تصویر صفحه مراجعه شود) نهفته در روند تجدد و توسعۀ اجتماعی را که به دلیلزیرکانه بودن و برازندگی منطقی جذاباند،آشکار کرد:«تجدد در هند را میتوان حرکتی توصیف کرد که از مقیدبودن به بافت به فارغ بودن از آن در همۀ حوزهها تداومداشت،یعنی تضعیف بافت،حداقل در اصول.
تمایز بین فارغ بودن از متن ومقید بودن به آن را میتوان تا حد زیادی،به تمایز بین کلامخردمندانه و جهان زندگی تعبیر کرد که اولی با دلبستگیو تعلقخاطر به ملاکهای اعتبار جهانی مشخص میشود(ویژگی تفکر مدرن غربی)،دومی بر عمق خرد تجربیدلالت میکند.
با توجه به این زمینه،همسو با رامانوجا،معتقدم کهویژگی تفکر غرب،گرایش به فارغ بودن از بافت یابافتزدایی است،یعنی تمامی پسزمینه را عرصۀ ظهورآورده و آن را از نظر مفهومی قابل دستیابی میسازد یا درکانون توجه قرار میدهد(یا جهان زندگی را به عالم کلامتسلیم میکند)."