خلاصه ماشینی:
"بخش نخست مروریاست بر چگونگی پیدایش و سیر تطور بررسیهای امنیت به عنوان یکرشتۀ فرعی روابط بینالملل و در آن نشان خواهیم داد که محققانی کهدر آغاز دوران جنگ سرد در مورد امنیت ملی قلم زدهاند در مقایسه بانویسندگان پایان این دوران،رویکردی دامنهدارتر و سودمندتر در قبالاین موضوع داشتهاند.
با پایانیافتن جنگ سرد پیشنهادهای متعددی دایر بر این امر مطرح شده استکه منابعی که زمانی به برطرف ساختن تهدیدهای نظامی اختصاصیافته بود اکنون باید برای رفع تهدیداتی غیرنظامی همچون فقر داخلی،بحران آموزش و پرورش،رقابت پذیری صنعتی،قاچاق مواد مخدر،بزهکاری،مهاجرت بینالمللی،خطرات زیست محیطی،کمبود منابع،فقر جهانی و غیره مورد استفاده قرار گیرد.
از نظر والت،پایان جنگ سرد هرچند موجب گستردهتر شدن دستورکار بررسیهای امنیت در جهت توجه به ترتیبات امنیتی دوران پس ازجنگ سرد شده و بررسی«استراتژی بزرگ» )ygetarts dnarg( را بااهمیتتر ساخته است ولی باز تعریف حدود و ثغور این رشته هنوز ضرورتی ندارد.
اما از نقطهنظررشتههای دانشگاهی-که مسلما برای غیر دانشگاهیان اهمیت زیادیندارد-منافع حاصل از این کار چندان چشمگیر نیست،چرا کهگستردهتر ساختن حدود و ثغور بررسیهای امنیت به معنی مبهمترساختن خط فاصل ناپیدایی است که بین رشتۀ فرعی بررسیهایامنیت و رشتۀ اصلی مطالعات روابط بینالملل و سیاست خارجی وجوددارد.
بسیاری از نویسندگانی که آثارشان را در قالب چهار کتاب برشمردهشده در آغاز این مقاله مورد بررسی قرار دادیم تصویری از جهان پس ازجنگ سرد ترسیم میکنند که در آن براهمیت تهدیدهای غیرنظامیداخلی و خارجی مطرح برای امنیت آمریکا افزوده و از اهمیتتهدیدهای نظامی خارجی کاسته شده است."