چکیده:
قاضی سعید قمی از معدود متفکران شیعی است که به شدت با اتصاف ذات خداوند به اسماء و صفات مخالفت ورزیده و بدین ترتیب به سمت تنزیه محض خداوند کشیده شده است. وی با تاکید بر تباین خداوند و مخلوقات و نفی هر گونه سنخیتی میان آنها و با برداشتی عرفی و لغوی از معنای اسم و صفت به تبیین مدعای خود پرداخته است. این عارف متاله، دیدگاه خود را مقتضای تبعیت از پیامبران الاهی (ع) و احادیث و روایات ائمه اطهار(ع) قلمداد کرده و با ادله عقلی و نقلی بسیاری به اثبات آن پرداخته است. در نظر وی عاقلان، عالمان، پیامبران الاهی و معصومین(ع) جهت رعایت حال عوام مردم صفاتی را بر خداوند اطلاق کرده اند و گرنه خداوند در واقع و نفس الامر از هر صفتی منزه است. در مقاله حاضر با رویکردی نقادانه به بررسی و تبیین دیدگاه قاضی سعید در نفی اسماء و صفات از ذات خداوند پرداخته و نشان داده ایم که این دیدگاه نه تنها مخالف عقل است بلکه با نقل نیز ناسازگار است.
خلاصه ماشینی:
"(همو،1362،ج 1،ص 375) حاصل سخن آنکه قاضی سعید با تأکید بر تباین کامل خدا و خلق و اعتقاد به اینکه "خداوند موجودی به کلی دیگر است"به نفی اسماء و صفاتی ذاتی خداوند پرداخته و قول به اسماء و صفات ذاتی برای خداوند را مستلزم تشبیه و راهیابی ترکیب و کثرت در ذات باری تعالی دانسته است.
(همان،ص 507) با توجه به آنچه بیان شد قاضی سعید برای جمع بین دیدگاه خود در نفی صفات ذاتی خداوند و صفات اسناد داده شده به خدا در متون دینی سه راهکار ارائه کرده است: 1.
(مظفر،1375،ص 137)بر این اساس،احادیثی چون سخن امام علی(ع)و احادیث دیگری که قاضی سعید در تأیید مدعای خود در نفی صفات از ذات خداوند به آنها استناد کرده است صفاتی که محمولات بالضمیمهاند را نفی میکند نه مطلق صفات را.
در نظر این عارف متأله،منشأ اعتقاد بشر به اسماء و صفات ذاتی برای خداوند،متون مقدس دینی است نه براهین و استدلالهای عقلی؛یعنی بشر با استناد به ظواهر متون دینی قائل به وجود اسماء و صفات ذاتی برای خداوند شده است،حال آنکه باید از ظواهر متون دینی فراتر رفت و آنها را تأویل و تفسیر کرد،چرا که متون دینی جهت رعایت حال عوام مردم، اسماء و صفاتی را به خداوند نسبت دادهاند تا این اسماء و صفات وسیلهای جهت برقراری ارتباطی بین خدا و خلق باشد وگرنه درواقع و نفس الامر خدای تعالی منزه از هرگونه اسم و صفتی است."