خلاصه ماشینی:
"در انجام این مقصود،بیش از همه آگاهان وروشنفکران پشتون و تاجیک هستند که باید از خود توانائی وواقعنگری نشان دهند و این واقعت علمی را اعلام کنند کهاین دو قوم از بعد نژادی و زبانی از یک بن و ریشهاند و مکربیگانگان و دشمنان واقعی سعادت مردم افغانستان و کسانیکه نمیخواستهاند این سرزمین از استقلال و آبادانی کهلازمهاش همبستگی ملی است برخوردار شود،آنها رارودررو قرار دادهاند.
تحصیلگردگان و روشنفکران پشتون باید بدانند که باتثبیت رژیم طالبان در افغانستان و استقرار کامل«امیر المؤمنین»بر امارت افغانستان جز آنکه به تمامیدیدگاههای واپسگرایانه آنها تن در دهند و ریششان به اندازهطول حباب فانوس باشد،زنانشان با روی بسته و فقط بههمراه خود آنان اجازه داشته باشند از خانه خارج شوند و باهر چه موسیقی و نشاط است وداع گویند و به ایستایی سربسپرند،در هیچ شرایط دیگری قادر نخواهند بودخوش خیالانه قدرت حکومت را به دست آورند یا در ادارۀ آنمشارکت جویند.
روسها نشان دادند با وجود آنکه چندین دهه و به اعتبار سابقۀسیاسی دروان تزارها،نزدیک به 150 سال با جامعه افغانستان درارتباط نزدیک بودند،ولی شناخت ژرفی از ویژگیهای این مردمندارند و از این رو بدون آنکه همۀ جنبههای کار را بسنجد چوندیگر موارد با تکیه بر قدرت سرنیزه خواستند منافع خویش را تأمینکنند،غافل از آنکه ممکن است تعادل خود را از دست بدهند ونوک سرنیزه ضربهای کاری بر آنها وارد سازد و دچار خونریزیشدید و مرگباری شوند که شدند.
اما واقعیت این است که هیچگاه از سوی دولت وقت افغانستانیعنی دولت حفیظ الله امین چنین درخواستی صورت نگرفت و آندولت خود بوسیلۀ همین نیروهای روسی سرنگون شده بود و کارملو یارانش بعد از اشغال افغانستان از سوی نیروهای شوروی وسقوط کابل،با هواپیما از شوروی به کابل آورده شده بودند."