خلاصه ماشینی:
"مواضع اصلی تفکر پست مدرن را میتوان در ضدیت با بنیانگرایی فلسفی، انکار معرفت عینی دربارهء جهان،نفی مواضع استعلایی در اندیشه، نفی نظریهء بازتاب در معرفتشناسی،نفی تمایزهای به ظاهر بنیادی و ابدی در اندیشهء انسان،نفی روایتهای کلان مثل اندیشهء ترقی و ماتریالیسم تاریخی،نفی بیطرفی و حاکمیت عقل،تأکید بر خصلت تاریخی عقلانیت و معرفت،نفی سوژهء خودمختار،موضوعسازی علم به عنوان فرآوردهای فرهنگی،تأکید بر توصیف علم به عنوان بازی زبانی،نفی اوصاف ذاتی انسان به شیوهء عقلگرایی دکارتی،تأکید بر هویت سیال و ساختگی انسان،تأکید بر پراکندگی و عدم وحدت فرد،تأکید بر همبستگی انسان و جهان یا سوژه و ابژه،تأکید بر تعیینکنندگی گفتمانها نسبت به کردارها و اشکال زندگی،انکار تک معنا بودن کلمات و متون،نفی هر گونه وحدت،قطعیت،بساطت و کمال،انکار تمایز میان عمق و سطح و بطور کلی انکار امکان دستیابی به هر گونه حقیقتی خلاصه کرد.
به این معنی که از نگاه آنها یک واقعیت یا حقیقت عینی،بیرونی و استعلایی به عنوان ملاک و محک اصلی وجود دارد که از طریق علم شناخته میشود حال آنکه بنا به استدلال وینچ باید «واقعیت مستقل»را در درون شیوههای فکری و زندگی مختلف «ژانفرانسوالیوتار»مبنای توجیه علوم اجتماعی مدرن را در«روایات کلان» میجوید.
بطور کلی تفاوت اصلی سنت محافظهکاری و همهءگرایشهای ضد روشنگری و تجدد پیشین از جمله جنبش رمانتیک با مواضع تفکر پست مدرن در این است که در مکتب محافظهکاری و جنبش رمانتیک نقد عقلی همراه با پذیرش بنیاد دیگری برای معرفت بود اما تفکر پست مدرن همهء روایات کلانی را که بتواند مبناهایی برای حقیقت به دست دهد نفی میکند."