خلاصه ماشینی:
"از این گذشته هنگامی که تغییرات نرخ ارز و قیمتها برای کشورهای صنعتی و کشورهای در حال توسعه،چه در بلند مدت و چه در کوتاه مدت،مقایسه گردد، فرضیه برابری قدرت خرید رد میشود،چون تفاوتهای عمده در نرخ تورم و نرخ ارز،چهار دلیل عمده براین انحراف نرخ ارز حقیقی از نرخ ارز محاسبه شده براساس فرضیه برابری قدرت خرید ارائه کردهاند: 1-هزینههای تعدیل 2-چسبندگی نرخ ارز اسمی 3-کالاهای قبال مبادلهای که بطور کامل جایگزین یکدیگر نمیباشند.
14 شکل دیگری از معالده بالا در مقاله را جرز و جنکینز آمده است، این دو،معالده زیر را برای آزمون انتخاب کردهاند: از لحاظ نظری،فرضیهء برابری قدرت خرید برای کالاهای قابل مبادله صادق است،بنا بر این:ثابت است و بدین ترتیب منشأ تغییرات نرخ ارز حقیقی تغییرات قیمتهای نسبی بین کشورهاست.
اگر الگوهایی از نوع الگوی ساموئلسن-بالاسا درست باشند،یعنی الگوهایی که فرضیهء برابری قدرت خرید را تنها برای کالاهای قابل مبادله صادق میگیرند و نه لزوما برای کالاهای غیر قابل مبادله،در این صورت انتظار میرود که بین سطح عمومی قیمتها و نرخ ارز اسمی رابطه همپیوندی وجود نداشته باشد.
18 عباس کاظمی بهمن آبادی نیز در آزمون الگوی پولی،به این نتیجه رسیده است که نسبت حجم پول در جریان ایران و آمریکا روی نرخ برابری ریال-دلار اثر نمیگذارد،اما نسبت قیمتها در دو کشور این نرخ را تحت تأثیر قرار میدهد،یعنی فرضیه برابری قدرت خرید در اقتصاد ایران صادق میباشد.
مقصود کتاب و مقاله زیر است: بالاسا معتقد است که تفاوت بازدهی در بخش کالاهای قابل مبادله باعث تفاوت سطح مزد و قیمت خدمات در کشورها میشود و بنا بر این سبب میگردد نرخ ارز محاسبه شده بر پایه فرضیهء برابری قدرت خرید با نرخ ارز تعادلی تفاوت داشته باشد."