چکیده:
زینب کبری در حوادث جان گداز کربلا، به مقام انسان کاملی می رسد که شهادت برادر بزرگوار و دیگر یاران را «زیبا» می خواند. ایشان حقیقت دین را شناخت اسمای حسنای خداوند برای سلوک و وصال جمال مطلق الهی در واقعه کربلا می داند. در مقاله حاضر سعی شده است جایگاه و شخصیت حضرت زینب بر اساس آموزه های اسلامی و تعالیم قرآن، همچنین شناخت تفکر روشنگرانه ایشان با توجه به جمله حکیمانه «ما رایت الا جمیلا» بیان گردد. آنچه بیش از همه حائز اهمیت است علاوه بر ویژگی های شخصیتی ایشان، نگرش عمیق بانو درباره واقعه کربلا، به ویژه عاشورا و تبیین ماهیت موضوعاتی چون فتوت، نور و شهادت، حسن، جایگاه عاشق و تجلی عشق در خطابه این بانوی گران قدر است. شیوه پژوهش، تحلیلی و تطبیقی می باشد و منابع به صورت کتابخانه ای و با استفاده از دیدگاه متفکران دینی و از منظر هنر اسلامی گردآوری شده است.
In the heart-rending tragedy of Karbalā، Zaynab Kubrā (S.A.) achieves the status of the perfect human being who views the martyrdom of her brother and his companions as “beautiful”.
It is tried، in the present article، to explain the status and personality of Ḥaḍrat Zaynab (S.A.) on the basis of Islamic doctrines and the teachings of the Qur‘ān as well as recognition of her intellectual thinking in relation to her wisely saying، “Mā ra’aytu illā jamīlā” (I saw nothing but beauty). What is of most importance besides her personality characteristics، is her profound insight concerning the tragedy of Karbalā، especially ‘Āshūrā and the elucidation of the nature of such issues as spiritual chivalry (futuwwat)، light and martyrdom، beauty (ḥusn)، the status of love، and the manifestation of love in the sermon of this noble lady. The research method is that of analytical-comparative and the sources have been compiled by library method using the viewpoints of religious thinkers and from an Islamic arts perspective.
خلاصه ماشینی:
گوییپروردگار عالم،همۀ اجزای کائنات را گردآورده است تا در این بستر مهیا،انسان،الهی شود و خداوند با نظارۀ وی،شاهد برترین تصاویر از خویش باشد؛زیرا«دیدن چیزی خویش را به خویش،هرگز همانند دیدن آن چیز خودش را در چیزدیگری که حکم آینه را برای آن دارد،نیست»2و این الهی شدن بالاترین درجۀهنرمندی است3و زینب علیها السلام،این انسان کامل به حقیقت رسیده هنرمندی استکه هنرمندیاش نسبت بیواسطه با ذات احدیت و درک اسراری دارد که در پرتوآن نور حلم،حکمت و هنر بردلهای مؤمنان تابانده میشود.
{Sیکی درد و یکی درمان پسندد#یکی وصل و یکی هجران پسندد#من از درمان و درد و وصل و هجران#پسندم آنچه را جانان پسندد5S}برای درک و نظاره این چنین زیبایی(الهی)،به گوش و چشم جسمانی نیازینیست،بلکه باید روح ار زیبا کرد،چنانکه زینب علیها السلام،مولایش حسین علیه السلام و(1).
در واقع چون اعتقاد بوده هیچ فن و هنری جنبۀ ذهنیتی ندارد،طالب هرهنری میبایست در محضر مرشد،پیر و راهنمایی به عنوان واسطه،جنبۀ باطنی،معنوی و آسمانی این حرفه را اخذ میکرده است2و زینب که محضر مرشدانیچون علی علیه السلام،فاطمه علیها السلام و حسین علیه السلام را درک کرده بود،هنرمند روایتگر واقعۀعاشورا و راهنمای در راه ماندگان کربلا شد،تا پس از او دوستداران و دلدادگانمکتب حسینی تصاویر جاودانهای نه تنها از خون و شهادت که جنبۀ آسمانی وباطنی عاشورا،یعنی قیام خونین در برابر فساد،خلق کنند؛یعنی حضرت زینبمدرسهای جهانی ساخت که جهتدهندۀ بسیاری از انقلابها و حادثههایاجتماعی به خصوص انقلاب اسلامی ایران شده است.