چکیده:
«قیوم» یکی از اسماء جلاله خداوند متعال در قرآن کریم است که به علت قرار گرفتن در آیه مشهور آیةالکرسی و با توجه به کثرت قرائت این آیه، به یکی از پرکاربردترین نامهای خداوند نزد مسلمان تبدیل شده است. با این حال بحث های، صورت گرفته درباره معنای واژگانی و تفسیری قیوم، نشان از آن دارد که این نام از همان عهد مفسران نخستین، جای گفت وگو داشته و معانی متعددی برای این واژه بیان شده است.در این مقاله تلاش شده است تا با معرفی یک الگوی تعریب بر اساس ساخت واژگانی چون ابلیس و قسطاس، پیشنهاد تازهای درباره کیفیت ساخت واژه قیوم ارائه شود. در این پژوهش از روش ریشهشناسی واژگان استفاده شده و ساخت واژگان متعددی در زبانهای عبری، آرامی، سریانی و لاتین جهت کشف ساخت واژه قیوم ملاحظه شده است.
خلاصه ماشینی:
"به عنوان شخصیتی استثنایی در این باره، باید به عالم واسطی و مقری عراق، ابوالعز محمد بن حسین قلانسی (د 521ق) اشاره کرد که در معنای قیوم، همان سخن اسماعیل ضریر (د430ق) را بازگو کرده است، یعنی کسی که نمیخوابد، اما وی به این نکته توجه داشته که لغت عربی از چنین معنایی حمایت نمیکند و تصریح داشته است که این واژه وام گرفته شده از زبان سریانی است (سیوطی، بیتا، ص134؛ 1401ق، ص9).
اکنون جای دارد فرمول ساخت واژههای ابلیس و قسطاس را یادآوری کنیم و توضیح دهیم که اساسا ساخت آن واژهها چه ارتباطی با واژه قیوم دارد؟ واژههای یاد شده چنانکه ملاحظه شد، واژههایی انتقال یافته از زبان یونانی و با واسطه سریانی به زبان عربی بودند که در فرآیند انتقال آنها، با هجای آغازین –δι به عنوان زایده نحوی ـ یعنی آوند ملکی ـ رفتار میشد و به هنگام تعریف، این هجا از آغاز کلمه حذف میشود؛ حذفی که کمک میکرد واژه از نظر هجاها سبکتر شود و امکان بیشتری برای جای گرفتن در اوزان عربی داشته باشد.
نتیجهگیری با توجه به آنچه ذکر شد، میتوان گفت که واژه قیوم در اصل همان واژه Δικαιωμα یونانی است که در فضای اصطلاحات قضایی جامعه بیزانسی، به زبان سریانی راه یافته و سپس با فرمول حذف –δι از آغاز آن در قالب وزن فعول در عربی شکل یافته است، بدون آنکه در ریشه، ربطی به ماده سامی «ق و م» داشته باشد."