چکیده:
یکی از جدیدترین و در عین حال جدیترین نظریهپردازیهای که امروزه بر دیدگاههای کلان جامعهشناسی سایه افکنده است،بحث«جهانی شدن1»است.این مفهوم که بیش از دو دهه از طرح آن نمیگذرد تا حدی به یکپارچه شدن جهانی،فشرده شدن ارتباطات جهانی و مفهوم دهکده جهانی که چند دهه قبل مک لو هان با تکیه بر گسترش وسائل ارتباطجمعی آن را مطرح کرده بود،رابطه نزدیک دارد.این مفهوم دارای ابعاد گوناگون و اثرات درازمدت است؛ در سطح ملی و در مقیاس بینالمللی،جهانی شدن تنها به قلمرو اقتصاد محدود نمیشود،بلکه ابعاد سیاسی،اجتماعی،فرهنگی ساختاری در فرماسیونهای آینده جهانی شدن نقش اساسی و مهمی ایفا میکند.
در نوشته حاضر ضمن مرور تعاریف و اهداف عام این مفهوم،باتوجه به گستردگی و زوایای گوناگون،چالشهای مرتبط با آن،سعی شده است با ارجاع به نظرات دو جامعهشناس و نظریهپرداز معروف،اما نو ئل و الر شتاین و آنتو نی گید نز کلیت گفتمانهای مختلف مطرح در این بحث و بررسی و تحلیل گردد.بدیهی است اتخاذ موضعگیری مناسب در قبال این پدیده منوط به شناخت جنبههای گوناگون و چالشهای مرتبط با تحولات چند دهه اخیر آن در مقیاس جهانی است.
خلاصه ماشینی:
"(به تصویر صفحه مراجعه شود) پدیده جهانی شدن تحت تاثیر اختراعات شگرف در زمینه ارتباطات قرار دارد:اولین ماهواره در سال 1969 در مدار زمین قرار گرفت و در حال حاضر بیش از چند صد ماهواره در فضا قرار دارد که در واقع کار آنها به انتقال سریع اطلاعات خلاصه نمیشود؛بلکه تمامی ابعاد زندگی ما را در سراسر جهان تحت تاثیر خود قرار دادهاند و بدینترتیب عناصر فرهنگی جهانی وارد زندگی خصوصی و خانوادگی شده است(گید نز،2002).
جدول 1:مشخصات بیست فقره از بزرگترین واحدهای صنعتی و شرکتهای چندملیتی (به تصویر صفحه مراجعه شود) در مورد کاهش و حتی حذف نقش دولتها(یا حکومتهای محلی)که با جهتگیری به سمت خصوصیسازی شرکتهای دولتی همراه است(و کاهش خدمات دولتی را نیز شامل میشود)شاید بتوان گفت که جهانی شدن در یک مقیاس دقیقا اقتصادی،مخصوصا تحول مضاعفی را به خود میبیند:نخست،به دلیل کاهش میزان گمرکات(که تا قبل از آن به این سطح نرسیده بود)و عدم وجود موانع گمرکی و برداشتن مقررات و مرزها،حجم تجارت بینالمللی و به خصوص تجارت خارجی کشورهای غربی،خیلی سریعتر از رشد تولیدات افزایش پیدا کرده و موجب افزایش نسبی مبادلات(در مقایسه با تولیدات داخلی)شده است.
نتیجهگیری امروزه مردم در سپهرهای تضادگونه و متنافری نسبت به مسئله«جهانی شدن»زندگی میکنند که میتوان آن را از خصوصیات مرحله گذار از دولت ملت به یک نظام جهانی تعبیر کرد ما اگر بخواهیم دوران گذار را که بسیار طولانی شده است به سلامت پشت سر بگذاریم بایستی چند نکته را مورد توجه جدی قرار دهیم:نخست آنکه،با فراتر رفتن از عرصه منافع محلی و انفرادی و واکنشهای منفعلانه،به نظاممندتر شدن جامعه و منافع اجتماعی در مقیاس جهانی فکر کنیم،چراکه مناسبات اجتماعی و اقتصادی ما هنوز قالب نظاممندی به خود نگرفته و به سطح استانداردهای جهانی نرسیده است."