چکیده:
حقوق محیط زیست - در معنای مصطلح امروزین آن - محصول بحرانهای زیست محیطی بعد از جنگ جهانی دوم و همچنین جریانات منتقد مدرنیته میباشد. واکنش حقوقی که در ادامه سیر واکنشهای علمی، اجتماعی و سیاسی سعی در حل و فصل تعارضات جدی حیات مدرن با محیط زیست دارد که از ابتدا ملتزم و مستخرج از ادبیات دینی ادیان بزرگ جهانی نبوده است و شاید به همین سبب به کاربردن تعبیری همچون حقوق محیط زیست اسلامی عجیب بنماید. مسأله اما از نقطه نظر اسلام که منصرف و بی توجه به هیچکدام از عرصههای حیات انسانی نمیباشد، شکل دیگری پیدا میکند، از سوی دیگر اسلام با مقید نمودن انسان از ابتدا سعی در سامان دادن به رابطهای متعادل و متکامل میان انسان و محیط پیرامونش داشته است. مقاله حاضر تلاشی اندک در جهت استخراج دست آوردهای فقه شیعه در راستای حفاظت از محیط زیست میباشد. در ضمن اینکه نگارنده متوجه و معترف به این مسأله نیز میباشد که بررسی فقه شیعه و محیط زیست بدون در نظر گرفتن، اقتصاد ، سیاست، هنر و از همه مهمتر فلسفه اسلامی ابتر و ناقص است اما مجال حاضر را برای مقصود مذکور کافی نمیداند. در مقاله حاضر ذیل سه بخش به بررسی قواعد فقهی، نهادهای فقهی و احکام فقهی در نسبت و با آثار محیط زیستی پرداخته شده و بررسیهای حقوقی را به مجال دیگری واگذار نموده است.
The law of environment in its current sense is the outcome of environmental crises after the second world war as well as that of the currents opposing modernity. The legal reaction subsequent to the scientific، social and political reactions seeking to settle the serious conflicts between modern life and environment has not been initially derived from religious literature of great world religions . For this very reason، it seems strange to talk about the Islamic law of environment. Since Islam is not regardless of different aspects of human life، this issue is significant .
On the other hand، confining human being، Islam seeks to regulate a moderate and perfect relation between human being and his surrounding environment. The present article is a modest attempt towards deriving the achievements of Shiite jurisprudence towards conservation of environment. However، the writer admits that the study of Shiite jurisprudence and environment is imperfect without taking economics، politics، arts and more than everything Islamic philosophy into account. The present article studies jurisprudential rules، jurisprudential institutions، and jurisprudential ordinances concerning environment and its consequences.
خلاصه ماشینی:
"فقه اسلامی به عنوان مجموعهای از احکام و قواعد دینی برای حیات اجتماعی و فردی مردمان اولا نمیتواند منصرف از مسائل جدید(مستحدث ) زندگی ما باشد و ثانیا حفاظت از طبیعت و محیط زیست انسان هرچند به عنوان شاخهای مستقل از فقه، مورد توجه علمای اسلام نبوده است اما در بین قواعد، اصول و احکام فقهی میتوان مواردی را که تصریحا و یا تلویحا به محیط زیست میپردازد، جست.
اما از کاربردهای مشخص فقهی این قاعده در حفاظت از محیط زیست میتوان برای نمونه به فتوای امام خمینی(ره) در رابطه با مصرف بی رویه آب وبرق بر خلاف مقررات دولت اسلامی که از نظر ایشان موجب ضمان میباشد را ذکر کرد: «زیاده روی به نحو غیر متعارف حرام است و چنانچه موجب اتلاف و ضرر باشد موجب ضمان است»(خمینی، 1370، ج2، ص549) این فتوی میتواند مستند بسیاری از قوانین محیط زیستی ما قرار بگیرد.
(رک: الکرکی العاملی،(بیتا)، صص5 به بعد؛ القطیفی؛1413ه، صص 40 به بعد) تفاوت عمدهای که انفال به عنوان یک نهاد فقهی با سایر قواعد، نهادها و احکام در نسبت با حقوق محیط زیست دارد این میباشد که انفال در قانون اساسی مشخصا ذکر شده و شکل حقوقی کامل بخود گرفته است.
(بهرامی، 1345، ص 20) از این نظرگاه میتوان به جایگاه نهاد مالکیت در نظام حفاظت از محیط زیست در اسلام پی برد زیرا تمام قواعد شرعی اسلامی چه تصریحا و چه تلویحا متضمن رعایت حقوق سایر موجودات و محیط طبیعی است که البته همین مسأله نیز ریشه در مبانی هستی شناختی اسلام دارد."