خلاصه ماشینی:
"ناشی از تأکید یا عدم تأکید آنان بر جنبههای گوناگون ساختهای اقتصادی و اجتماعی است (2)چون در مورد ارتباط فکری میان مارکس و وبر قبلابحثی هر چند خلاصه به زبان فارسی صورت گرفته است (3) ، به عقیده اینجانب ارائه ترجمه مقاله حاضر که حاوی نکاتی اساسی و جدید درباره این بحث قدیمی است حائز اهمیت است، بخصوص اینکه نویسنده مقاله در زمینه جامعهشناسی رشد و عقبماندگی از جمله صاحب نظران به شمار میرود.
علیرغم نظریات وبر و همچنین تعابیر طرفداران او، من معتقدم که برای بیان علل رشد سرمایهداری باید به سنت کلاسیک آدام اسمیت و مارکس رجوع نمود و در پرتو آنها تبیین صحیحی را که با شواهد تاریخی و جریان جهانی جمعآوری سرمایه و همچنین با دگرگونی شیوه تولیدی موافقت دارد، ارائه نمود.
حتی اگر قبول کنیم که مهاجران گوناگون در نظام سرمایهداری دنیای قدیم نقشی ایفا کردهاند، باز برای اینکه بتوانیم نظریهای برای بیان عقبافتادگی(یا توسعهنیافتگی) ارائه دهیم باید روشن کنیم که چرا مهاجران گوناگون در مناطق مختلف اقامت گزیدند برای این منظور باید، بیآنکه به شخصیت مهاجران توجه کنیم، به بررسی ساخت اقتصادی- اجتماعی و شیوه تولیدی مناطقی که مهاجران از آنها مهاجرت کرده و یا در آن اقامت کردهاند بپردازیم.
حال چرا تفاوتهای روابط مبادلهای استعماری و شیوه تولید و نیز مزدها موجب ظهور دو جریان به هم پیوسته توسعه یافتگی و عقبافتادگی شده است؟چرا سیاست استعمارگرانه اسپانیا توجه خاصی به بهرهکشی از مردم مکزیک و پرو نمود و بدین ترتیب با ایجاد یک شیوه تولیدی و یک نظام مبادله نابرابر موجب عدم رشد سرمایه ملی و در نتیجه باعث عقبافتادگی این کشورها شد؟آیا به این دلیل نیست که این کشورها دارای معادن طلا و نقره بوده و نیز از یک نیروی متشکل کارگری بهرهمند بودند و با بهرهکشی از آنها از طریق مزدهای پایین نظام تجارت و مبادله و بخصوص جمعآری سرمایه در شهرهای اروپایی عملی شد."