چکیده:
در این نوشتار نخست به صورت اجمالی موضوع گزینش در ادبیات دانش مدیریت مرور میشود و با تبیین مفهوم و جایگاه آن با رویکرد اسلامی، پیش نیازهای پرداختن به موضوع اصلی مقاله ارائه میگردد. از آنجا که بخش قابل توجهی از نامهها و گفتارهای آن حضرت در نهج البلاغه در رابطه با معیارهای گزینش است و در این مقاله نیز مجال پرداختن به همه آنها نیست، نگارنده قلمرو بحث را به بررسی معیارهای گزینش در نامه 53 نهج البلاغه محدود کرده است. در این راستا، مجموعه معیارها در قالب دستهبندی از مقامهایی که در این نامه به معیارهای گزینش افراد برای آنها اشاره شده است، پیگیری میشود.
خلاصه ماشینی:
"از اینرو، اگر بنا باشد از بعد ارزشی به موضوع نگریسته شود، ملاحظه میگردد با اینکه اسلام مجموعهای مدون از امور مربوط به فرایندهای کارمندیابی، انتخاب و استخدام، شبیه آنچه در مدیریت منابع انسانی در کشورهای پیشرفته جهان وجود دارد، ارائه نکرده است، لیکن برحسب رسالت اساسی خود، در برخی ابعاد از جمله «معیارها»ی انتخاب و گزینش، بهویژه از بعد ارزشی و کیفی، اطلاعات مهم و قابل توجهی به جامعه بشری عرضه کرده است که شالوده اداره امور استخدامی به شمار میرود.
البته خلط و بر هم زدن تعادل یاد شده نیز به نوبه خود ریشهای اساسیتر دارد و آن اینکه چون «صلاحیت» و به تبع آن، «انتخاب اصلح» فی نفسه تعبیری سربسته است و به این صورت کلی قابل پیاده کردن نیست، بلکه به تعداد نگرشها و دیدگاهها و نظامهای فکری و ارزشی، مفهوم متفاوت مییابد، افراد، احزاب و گروهها و بلکه جوامع مختلف برحسب نوع نگرش و دیدگاه ارزشی، اغراض و اهداف مکتبی، سیاسی و اجتماعی خود، مفهوم «صلاحیت و شایستگی» و در نتیجه «اصلحیت» را در راستای تأمین آن اهداف، به گونهای خاص تفسیر میکنند.
اصل انتخاب اصلح در حقیقت، اگر بنا باشد معیار «صلاحیت و شایستگی» در کاملترین شکل خود در گزینش مورد عمل قرار گیرد، باید به صورت رعایت اصل «انتخاب اصلح» پیگیری شود، زیرا عقل و عقلا بر این امر متفقند که در شرایط مساوی با وجود فرد «شایستهتر» برای احراز یک مقام، نوبت به فرد «شایسته» نمیرسد."