چکیده:
در همهی ادیان پرستشگاهها نقش قابل توجهی داشته و با سایر بناها تفاوتی بنیادین دارند. پرستشگاهها به عنوان مکانهایی که فرصت میدهند تا احساسات و تعلقات و پیوندهای آدمیان، هم در مقیاس فردی و هم در مقیاس اجتماعی به ژرفا برده شوند، قابل توجه میباشند. ساختار کالبدی بناهای نیایشی بسیار متاثر از نوع آیین عبادتی است که در آنها برگزار میگردد. بنابراین تنوع ادیان به تنوع معماری بناهای مقدس، منتهی میشود. وجود عناصر مشابه در معماری ادیان مختلف میتوان موجب زبان مشترک در هنر مقدس باشد. برای رسیدن به این هدف میتوان از هندسه و مفاهیم نمادین آن بهره جست. استفاده از ترسیمات هندسی در هنر و معماری ایران سابقهای طولانی دارد. پژوهش حاضر تلاشی در جهت پاسخ به این پرسش است که کلیساهای ارامنه و مساجد مسلمانان در بازهی زمانی صفویه در اصفهان از نظر هندسه و مفاهیم نمادین آن در عناصر کالبدی، چه شباهتها و تفاوتهایی دارند؟ بدین منظور با استفاده از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی، ابتدا ضمن شناخت هندسه و جایگاه آن در معماری و بیان مفاهیم نمادین آن، به چگونگی تاثیرگذاری حکمت اسلامی و حکمت مسیحیت بر هندسه فضایی پرداخته شده است. سپس با معرفی نمونههای موردی، مفاهیم نمادین هندسه در عناصر کالبدی مشترک بین مسجد حکیم و کلیسا وانک که شامل ورودی، گنبدخانه، محراب، ناقوس و ماذنه، پلان و نما میباشند، مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان میدهد که با توجه به س تفاوت در جزئیات معماری پرستشگاههای مسیحی و اسلامی که از بنمایههای دینی این ادیان است، پهنه جغرافیایی مشترک و همجواری مکانی ( قرارگیری مسجد حکیم و کلیسا وانک در اصفهان) و پهنه تاریخی یکسان و همزیستی زمانی (دوره ساخت هر دو بنا در عهد صفویه)، تاثیر بسزایی بر همسانی معماری مقدس در این ادیان داشته است.