خلاصه ماشینی:
"هر چند همکاری و هماهنگی با این کشورها طبیعی است،ولی تحقق و تداوم ائتلافها و ترکیبهای فراملی با آنها میسر نمینماید؛ 3-جمهوری اسلامی ایران زمینهء ترکیب فارملی ایدئولوژیک با هیچ کشور دیگری را ندارد؛ 4-کشورهای معترض مانند جمهوری اسلامی ایران،زمینههای بهرهبرداری کلان مالی، تکنولوژیک،علمی،اقتصادی و امنیتی در سطح بینالمللی و منطقهای را ندارند؛ 5-ویژگیهای فرهنگی،جغرافیایی و اقتصادی ایران باعث میشود که در سطح مدار اول امنیت ملی و همسایگان خود،زمینهء ائتلاف پایدار و ایجاد اتحاد را نداشته باشد.
13 ارزیابی عمومی وضع این کشورها نشان میدهد که: 1-سیاست در این کشورها بیشتر حول و حوش شخصیتها و طوایف و قبایل دور میزند تا اینکه تحت تأثیر اندیشه و فلسفهء سیاسی روشنی باشد: 2-ضعفهای فکری فراوان،زمینهء نارسایی سیاستهای اقتصادی و عملکرد قابل انقاد را فراهم آورده است؛ 3-به استثنای ارمنستان،عموم این کشورها دچار بحران هویت هستند؛ 4-کمونیستهای سابق،مدیریت این جوامع را در اختیار دارند و از عنوان و مفاهیم دموکراسی و انتخابات برای تحکیم موقعیت شخصی و گروهی خود بهره میگیرند؛ 5-آزادیهای فکری،اجتماعی و مطبوعاتی در اکثر این کشورها محدود و روند حاکم بر روش مملکتداری،اقتداری است؛ 6-دین بعنوان یک مجموعهء فکری در این کشورها حکم هویت ثانوی را دارد و رهبران عموما تفکر دینی ندارند؛ 7-بیثباتی سیاسی و کمبود تجربه،مدتها این جوامع را تحت تأثیر قرار خواهند داد؛ 8-فرآیند کشور-ملت سازی در مراحل اولیه و ابتدایی قرار دارد؛ 9-ضعفهای جدی درونی این کشورها و تلاش آمریکا برای غیر روس کردن منطقه،حوزهء تصمیمگیری و نخبگان سیاسی این کشورها را دستخوش رقابت روسیه و آمریکا در یک سطح،و قدرتهای منطقهای دیگر مانند ترکیه،عربستان و اسرائیل در سطح دیگر نموده و آسیبپذیریهای آنها را افزایش داده است."