خلاصه ماشینی:
"و بدیهی است که بحث کردن با طرفداران دیکتاتوری بسیار دشوار است زیرا اعتقادات اساسی اینان از لحاظ کسانی که در زندگی روزمرهءشان قائل به بهره گرفتن از حداقل آزادی شخصی هستند اصلا غیرقابل درک جلوه میکند و در همین جاست که با مسئلهء بزرگی مواجه میشویم که ریچارد رورتی2آن را طرح کرده و در واقع به مسئلهء حدود عقل(راسیونالیسم)تحویل میگردد،یعنی اینکه بدبختانه هنوز برهانی که مطلقا عقلی و مقدم بر تجربه باشد3پیدا نکردهایم که براساس آن بتوانیم بهطور قطع اثبات کنیم به چه جهت رژیم دموکراسی بر رژیم ضد دموکراسی برتری دارد.
این فکر که در زمان تألیف کتاب شهریار («پرنس»)(پنج سال پس از مرگش در 1532 به چاپ رسید و احتمالا در 1513 نوشته شده)هنوز تازه بود،به این ترتیب به ذهن او رسید که منظرهء جنگهای داخلی و خارجی پایانناپذیری را که کشور او ایتالیا را ویران میکرد پیوسته میدید و از سوی دیگر به یک نوع فلسفهء کلیتر از تاریخ معتقد بود که پیش از هر چیز متکی بر کتاب تیت لیو25بود(زیرا هرچند تلاقیهای حیرتانگیزی میان اندیشهء ماکیاول و فکر نظریهپرداز بزرگ جنگ یعنی توسیدید26دیده میشل فوکو:دموکراسی به بهانهء اعطای حقوق مشابه به همهء شهروندان،مزورانه این واقعیت را پنهان میکند که شهروندان همگی آزاد و برابر نیستند(و هیچگاه نیز آزاد و برابر نخواهند شد).
29یکی از دلایل این که فکر ماکیاول گاهی بسیار دشوار فهم به نظر میآید این است که یکسره غوطهور در یک واقعیت منفرد است باید پذیرفت که اگر در یک کشور دموکراتیک سانسور رواج دارد یا مردم را شکنجه میکنند،این کار علیرغم دموکراسی و با نقض اصول اساسی آن صورت میپذیرد، در حالی که رژیمهای توتالیتر رژیمهایی هستند که در آنها سانسور و شکنجه اساسا مخالف قانون به حساب نمیآید."