چکیده:
مقاله حاضر به بررسی جریان نواندیشی در تاریخ معاصر در حوزه های اجتهاد و فقاهت می پردازد و تلاش می کند تا با بیان مختصری از تاریخ روشنفکری، ویژگی های نواندیشی حوزوی را برشمارد. نگارنده بیان می دارد که نواندیشی مبتنی بر اجتهاد و فقاهت تشیع، نه تنها در مهمترین عرصه های فعالیت روشنفکری، یعنی عرصه نقد و اصلاح فکری و اجتماعی حضور داشته، بلکه همواره جریان اساسی و مرجع بوده است. در بخش دیگر، مقاله به بیان سیر حرکت های نو اندیشی شریعت محور از وحید بهبهانی تا امام خمینی می پردازد و در ادامه، نویسنده ده خصوصیت ویژه نواندیشی حوزوی را عنوان شاخص ترین ویژگی های دارندگان این تفکر بر می شمرد. این ویژگی ها عبارتند از: ارائه اندیشه درون معرفتی؛ محوریت فقه، خردگرایی، اتصال تاریخی، سیاست ورزی، مجاهدت و انقلابی گری، اتکا به معنویت، مردمی بودن و پذیرش عامه، اهتمام به گفت وگو و تبیین گری و محوریت اصلاح سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، به جای اصلاح دینی. و در نهایت، به لزوم تقویت هر یک از این شاخص ها و به پاره ای از چالش های نواندیشی حوزوی اشاره می شود.
خلاصه ماشینی:
"مشخصکردن این مفهوم با تفکیک بینروشنفکری در غرب،روشنفکری در ایران و روشنفکری در دین صورت میگیرد: روشنفکری در غرب همانگونه که بیان شد،حرکتی است که بعد از قرون وسطی باعقلگرایی و بازگشت به سنت یونانی آغاز شد و با گسست ارتباط دین و دولت و تغییراتسیاسی و اجتماعی وسیع ادامه یافت و با انقلاب صنعتی و اقتصادی،مراحل خود را طی کرد.
از آنجا که حرکتهای روشنفکری غربی از سده هجدهم به بعد،تاریخمند شد و اینتحقیق،جریانهای نواندیشانه کشورهای اسلامی را از آن زمان به بعد دنبال میکند،حرکت هم عرض آن،یعنی جریان فقاهت و روحانیت نواندیش را نیز از این زمان میتواننگریست.
با این وجود،اقتباس قانون از کشورهای اروپایی و نقشآفرینی و انتشار افکار روشنفکران حامی غرب در قالب روزنامهها و شبنامههای متعدد،نتوانست خوشبینی و موافقت عدهای از مجتهدان به رهبری شیخ فضل الله نوری رافراهم آورد و کار به جایی رسید که بعد از انحلال مجلس در 1287 جریان مشروطه افول&%04411BSOG044G% کرد و استبداد به کشور بازگشت،اما مقاومت مرجعیت شیعه به رهبری آخون خراسانی وفتواهای عالمان نجف همچون میرزا محمد حسین نائینی به نفع مشروطیت،به پیروزیمجدد نهضت مشروطیت انجامید.
در اینبرهه،فراگیری هرجومرج،ناامنی،فقر،بحران مالی و بیثباتی نظام سیاسی و ورود روسو انگلیس به ایران و انتشار افکار غربگرایانه و سکولاریستی مشروطهخواهان،ترور سیدعبد الله بههبانی و درگذشت مشکوک آخوند خراسانی که در راه حرکت به سمت ایران بود،مجموعه اتفاقاتی بود که باعث شد تا مرجعیت شیعه به حمایت خود از این جریان خاتمهدهد و نقشآفرینی آنان در عرصه سیاسی طی دهههای بعد کاهش یابد."