خلاصه ماشینی:
"این میسر نمیشود مگر در پرتو استفاده از نقدهای تازهء ادبی و دستاوردهای علمی جدید یعنی همان کاری که از چندی پیش در اروپا آغاز شده است: «چند تنی که توانستهاند در مواردی«صورت» را با شرایط تاریخی و اقتصادی پیدایش آنها و در چشماندازی گستردهتر،زندگی مرتبط کنند، مهمترین کار را در حوزهء مطالعات اجتماعی آثار ادبی و در مواردی جامعهشناسی ادبیات عملا انجام دادهاند.
10 در هرحال،حافظ در شعر خود زا حوادث سیاسی عصر خویش گاهی به صراحت و گاهی با استفاده از استعاره،کنایه و مجاز یاد کرده و در مورد روزگار خوش و نیک بخشی مردم در عصر سلطنت شیخ ابواسحاق گفته است: راستی خاتم فیروزهء ابواسحاقی خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود و در جای دیگر چنین سوده است: به عهد سلطنت شاه شیخ ابواسحاق به پنج شخص عجب ملک فارس بود آباد نخست پادشی همچو او ولایتبخش که بود داخل اقطاب و مجمع او ناد11 جای پای ستگرانی چون تیمور،آل مظفر و امیر پیر حسین چوپانی را در اشعاری میتوان یافت که آنها را به جواهر صنایع و آرایههای ادبی آراسته است،از جمله در غزل زیر: زان یار دلنوازم شکری است با شکایت گر نکتهدان عشقی خوش بشنو،این حکایت ...
حتی از روی نظم و نثر سعدی که به ظاهر شاعری غیرسیاسی است،میتوان با اوضاع روزگار آشنا شد و ددمنشی مغولان را حساس کرد: چو باز آمدم کشور آسوده دیدم پلنگان رها کرده خوی پلنگی ادبیات،در بسیاری زا صنهها به همان شکل متعالی نزدیک میشود که به قول مایاکوفسکی پاسخی است به«سفارش اجتماعی»14و بیان «روزهایی که با سوزها»همراه است و برای آنان که این سوزش،سفارش و درد تا مغز استخوانشان رسوخ کرده،شعر و ادب نه یک بیان که یک«انفجار» است."