خلاصه ماشینی:
"با این پیوستگی سیاسی و نظامی،پیوستگی فرهنگی نیز برقرار گردید و شاعرانی در آذربایجان،به سرودن شعر فارسی دری آغاز کردند که شاید نخستین آنها«قطران تبریزی» (متوفی 465)است که ادعا میکند در شعر دری را بر شاعران[آذربایجان]گشوده است: گر مرا بر شعر گویان جهان رشک آمدی من در شعر دری بر شاعران نگشادمی 8 طبیعی است که با شروع شعر دری، سخن سرایی به فهلوی یکسره منسوخ نشده و قطعا شاعرانی بودهاند که به هر زبان یا به یکی از آن دو زبان ایرانی شعر میسرودهاندچنان که سیصد سال بعد از آن حمد الله مستوفی که خود از مردم همین نواحی بوده در«تاریخ گزیدهء»خود در فصل «اهل الشعر من العجم»میگوید:«شعرای عجم که به زبان پارسی و پهلوی و غیر آن اشعار دارند بسیارند،آنچه مشاهیرند اسامیشان یاد کنیم».
ادبیات فهلوی که قدیمترین نمونههای آن منسوب به ابو العباس نهاوندی(متوفی 331)و بابا طاهر همدانی(متوفی 401)و بندار رازی (متوفی 401)در دست است،قطعا دامنهء گستردهای داشته،اما با گذشت روزگاران از میان رفته و اینک نمونههای اندکی از آن در دیوانهای شاعران و جنگها و متون نثر فارسی و عربی برجاست،و جستجو و گردآوری آثار بازماندهء این ادبیات گمشده را از محققان و زبان شناسان باید دربارهء دگر گشت زبان آذربایجان و نواحی مجاور آن،این نکتهء بدیهی را نباید از نظر دور داشت که این دگر گشت در همه جا، همزمان و ناگهان روی نداده،بلکه از نیمههای قرن پنجم که پای قبایل ترک به آذربایجان رسیده، به تدریج آغاز شده و به آرامی در طول پنج و شش قرن انجام پذیرفته است."