خلاصه ماشینی:
"پس حاصل سخن این است که آیا اگر کسی دراثر ارتباط و قرابت با فرهنگ و تمدنی دیگر دارای فهمو استعداید بیشتر است،فهم و در نتیجه سهم او از اسلامنیز بیشتر خواهد بود یا اینکه همۀ افراد آدمی نسبت بهاسلام یکسان بوده و از فهم و سهم مساوی نیز برخوردارند؟شاید کمتر کسی با این مدعا مخالف باشد که تفاوت درفهم و فرهنگ مردم،موجب تفاوت در فهم و برداشت آناناز اسلام است،به همین جهت بین تحقیق و تقلید در اسلامتفاوت پیدا شده و همواره صف مجتهدان از صف مقلدانممتاز و جدا گشته است البته برخی از فلاسفه در این بابراه افراط پیموده و گفتهاند:بهتر است این حقیقت برایعوام الناس وجود داشته باشد و یک حقیقت دیگر برایخواص،ابوالولید محمد ابن رشد اندلسی بر این عقیده بودکه فیلسوفان عارف مجازند آیات قرآن را تأویل کنند زیراایشان مقاصد ان را به نور علیا میفهمند ولی از این گونهمطالب چیزی برای عامه نمیگویند مگر آنچه را که درخور فهم آنان باشد د رنظر ابن رشد تنها از این طریقاست که هماهنگی و اتفاق جای اختلاف و تفرقه را خواهدگرفت و احکام شریعت با فلسفه سازگار خواهد شد.
مرحوم مطهری در این کتاب گرانسنگ،تا آنجا کهفرصت داشته،از خدمات اسلام به ایران و ایرانی وهمچنین متقابلا از خدمات ایرانی نسبت به اسلام سخنگفته و ثابت کرده است که گرچه ملل بسیاری به اسلامگرویده و در راه نشر و بسط آن تعالیم کوشیدهاندو باهمکاری یکدیگر تمدنی عظیم و باشکوه به نام«تمدناسلامی»به وجود آوردهاند ولی به اعتراف همۀ مطلعین،ایرانیان خدمات ارزنده و فوق العاده و غیر قابل توصیفی بهتمدن اسلامی نمودهاند و در ترقی و تعالی این دین و نشرآن در میان سایر مردم جهان،از سایر ملل مسلمان-حتیجعفر سبحانی(به تصویر صفحه مراجعه شود) خود اعراب-بیشتر کوشیدهاند و هیچ ملتی به اندازۀایرانیان در نشر و اشاعه و ترویچ و تبلیغ این دین فعالیتنداشته است."