چکیده:
اداره امور عمومی به عنوان یک حوزه علمی بین رشتهای در طی سالهای پایانی قرن نوزدهم به مجموعه رشتههای آکادمیک دانشگاهی اضافه گردید و بنیانهای اولیه نظری مدیریت دولتی به صورت پراکنده و ناهمگون تحت تاثیر کاوش مباحث کشور داری و اداره امور عمومی از رشتههای علوم انسانی بویژه فلسفه، علوم سیاسی، جامعه شناسی و اقتصاد به عاریت گرفته شد. گستردگی و پراکندگی حوزه اداره امور عمومی از یک سو و طفولیت حوزه علمی مدیریت دولتی در سالهای پایانی قرن نوزدهم، ماهیت این رشته نوپا را با بحران هویت مواجه ساخت و به طرح نظریه و ایدههای مختلف و رقیب در فلمرو اداره امور عمومی منجر گردید. مقاله حاضر کنکاشی در مسیر تحول در ادبیات مدیریت دولتی و تلاشی در راستای یکپارچه سازی و انسجام بخشیدن به مبانی نظری اداره امور عمومی است. در مقاله حاضر سعی بر است تا نظریهها و اندیشههای صاحبنظران مدیریت دولتی در فاصله زمانی دهههای پایانی قرن نوزدهم تا آغاز هزارهی سوم در سه پارادایم مدیریت دولتی کلاسیک، مدیریت دولتی نوین و حکمرانی خوب قالب گذاری گردد در این سنخ شناسی، پارادایمها بر اساس ترتیب زمانی از اواخر قرن نوزدهم به تدریج شکل گرفته اند و پس از دگرگونی، پارادایمهای جدید جایگزین پارادایمهای قبلی شده اند.
خلاصه ماشینی:
در مقاله حاضر سعی بر است تا نظریه ها و اندیشه های صاحبنظران مدیریت دولتی در فاصله زمـانی دهـه هـای پایـانی قـرن نوزدهم تا آغاز هزاره ی سوم در سه پارادایم مدیریت دولتی کلاسیک ، مـدیریت دولتـی نـوین و حکمرانی خوب قالب گذاری گردد در این سنخ شناسی ، پارادایم ها بـر اسـاس ترتیـب زمـانی از اواخر قرن نوزدهم به تدریج شکل گرفته اند و پس از دگرگونی ، پارادایم هـای جدیـد جـایگزین پارادایم های قبلی شده اند.
پارادایم مدیریت دولتی نوین از دهه ١٩٧٠ در ادبیات مدیریت ، اداره امـور دولتـی (Public Administration) بـه مـدیریت دولتی (Public Management) تغییر نام یافته است .
حضور قدرتمند جامعه مدنی یا همان بخش سوم در سده ی پایانی قرن بیستم و آغازه هـزاره سوم میلادی ، و ضرورت همکاری و جلب مشارکت شهروندان در اداره امور عمومی جامعه نشـان می دهد که نوعی انتقال از پارادایم مدیریت دولتی نوین به پارادایم حکمرانی خوب ١ در حال شکل گیری است و ماهیت مدیریت دولتی در بافت حکمرانی خوب شکل و محتوای جدیدی بـه خـود گرفته است .
راه حل مناسب : پارادایم حکمرانی خوب مفاهیم حکمرانی و حکمرانی خوب در اواخر سده ی قرن بیستم کانون توجه پژوهش های علـوم اجتماعی قرار گرفته و در قلمرو اداره ی امور عمومی ، حکمرانی خوب به مثابه یک پارادایم نـوین ، پارادایم های پیشین مدیریت دولتی را به چالش کشانده و ارزش های نوینی پیرامون نحـوه ی کـار دولت و تعامل این بخش با بازار و جامعه مدنی بر مدیریت دولتی افزوده است .