چکیده:
در این مقاله نرخ بهینهی مالیات بر ارزش افزوده کالاها و خدمات مشمول برای سه سطح مختلف از درآمد مالیات برمصرف مورد نیاز دولت محاسبه شده است. بدین منظور در ابتدا توابع تقاضای هر یک از گروههای کالاها و خدمات مشمول با استفاده از سیستم معادلات تقریبا ایده آل و داده های ده دهک درآمدی خانوار شهری و روستایی طی سالهای (1386-1378) به روش داده های تابلویی برآورد و کششهای قیمتی و درآمدی مورد نیاز استخراج شده است. سپس با استفاده از از الگوی دایموند- میرلس (1997) و معیار مطلوبیت نهایی اجتماعی نرخهای بهینه استخراج شدند. نتایج، بیانگر این است که نرخهای به دست آمده در سه سطح درآمدی و برای سطح گریز از نابرابری اجتماعی صفر تقریبا برابر و به طور متوسط 4 درصد است که این به نوبه خود سیستم تک نرخی فعلی را تایید می کند. طبقه بندی JEL : K34، H21، C33
In this Article، optimal VAT rates have been calculated for the three different levels of consumption tax revenue needed by the government. Using the data of 10 income groups of the Iranian rural and urban households in the period(1378-1386) and applying Panel Data approach، the Almost Ideal Demand System(AIDS) were estimated to derive the price and income elasticities. Then، the optimal VAT rates were derived using Diamond & Mirrlees (1997) model and Marginal Social Utility Criteria. The results of the study show that، the tax rates derived for three different levels of revenue as well as for zero level of the Degree of inequality aversion are nearly equal and is about 4 percent، which in turn endorses the one rate VAT system currently operating in Iran.
Classification JEL: K34، H21، C33
خلاصه ماشینی:
com تاریخ دریافت: 1/4/89 تاریخ پذیرش: 1/12/90 چكيده در اين مقاله نرخ بهينهی ماليات بر ارزش افزوده كالاها و خدمات مشمول براي سه سطح مختلف از درآمد ماليات برمصرف مورد نياز دولت محاسبه شده است.
به علاوه، دايموند و ميرلس معادلهی (3) را با تعريف مطلوبيت نهايي اجتماعي درآمد براي فرد h به صورت زير دوبارهنويسي نمودند: به تصویر صفحه مراجعه شود در اين سيستم معادلات،مصرف فرد h ام از کالاي k ام، H تعداد کل خانوارها، متوسط مصرف کل خانوارها از کالاي k ام، ماليات وضع شده بر اساس ارزش كالا، شاخص قيمت مصرف کنندهی کالايام، تغيير در تقاضاي کالاي i ام در نتيجه تغيير در قيمت کالاي k ام ميباشد، مصرف کل خانوارها از کالايام، ميزان درآمد مالياتي مورد نظر دولت از پايه مصرف است.
لذا از آنجا كه نرخ ماليات بر ارزش افزوده بر هر واحد از قيمت مصرف کننده وضع ميشود، لذا اين نرخ را ميتوان به صورت معادله 7 معرفي نمود: به تصویر صفحه مراجعه شود 2) متغير مطلوبيت نهايي اجتماعي درآمد براي فردام است كه براساس رهيافت اتکينسون (1975) از تابع مطلوبيت غيرمستقيم استخراج ميشود و به صورت زير ميباشد: به تصویر صفحه مراجعه شود در رابطهی (8)، مطلوبيت غيرمستقيم فردh ام به صورت تابعي از درآمد فردh ام () و شاخص گريز از نابرابري اجتماعي () در نظر گرفته شده است.
حال با جايگذاري رابطهی (7) و (11) و دوباره نويسي دستگاه معادلات (6)، خواهيم داشت: به تصویر صفحه مراجعه شود رابطهی (12) يك دستگاه معادلات غيرخطي با معادله و مجهول ميباشد كه با حل آن از طريق نرمافزار (Matlab)، نرخهاي بهينهی ماليات بر ارزش افزوده گروه كالايي مورد بررسي يعني و كه هزينهی نهايي اجتماعي رفاه ناشي از افزايش يک واحد درآمد اضافي براي دولت است، به دست خواهد آمد.