چکیده:
قتصاد مبتنی بر عصب شناسی از تعامل علوم عصب شناسی، اقتصاد و روان شناسی به وجود آمده و نویدبخش رویکردی جدید در تحلیل های اقتصادی به ویژه درک رفتار انسان به عنوان فردی انتخاب گر - که موضوعی بنیادین در علم اقتصاد می باشد- است. این مقاله، مزیت های اقتصاد مبتنی بر عصب شناسی را به تصویر کشیده و با تمرکز بر روش شناسی علم اقتصاد و توانایی این شاخه در تئوری پردازی اقتصادی، در پی دفاع از این شاخه برآمده است. از نظر این مقاله، به هر تقدیر باید توجه کرد که این برنامهی جدید پژوهشی بنا به رسالت اولیهی علم اقتصاد، موضوع مورد بررسی خود را واقعیت ها و آنچه هست، قرار داده و فرصتی برای ایجاد مفاهمه میان اقتصاددانان و حتی میان محققان علوم رفتاری و علم اقتصاد فراهم کرده است. مهمترین ره آورد این شاخهی علم اقتصاد را می توان در بررسی صحت و سقم فروضی دانست که به عنوان مبنا، در علم اقتصاد مورد استفاده قرار می گیرد. از این رو این برنامهی پژوهشی نه در پی رد نظریات پیشین اقتصادی، بلکه در پی تکمیل و تدقیق آنها قدم بر می دارد. روش دستیابی به هدف مطالعه، با تمرکز بر مقالات و مطالعات مهم انجام گرفته در این حوزه و با بررسی و ارائه انتقادات و جوابیه های موجود و متصور انجام گرفته است. طبقه بندی JEL : B04، C91، D01، D87
Neuroeconomics that has merged from the interaction of neuroscience، economics and psychology، is. Promising new approach to understanding human behavior in economic analysis، especially as an selector (that is the fundamental issue is economics). This article illustrate the advantages of neuroeconomics and with focus on methodology of economics and ability of this branch of economic for theorizing، is raised in defence of this branch. According to this article، should be noted that this new research program، based on the primary mission of the economics، created an opportunity for dialogue between economists and even among behavioural science and economics researchers. Knowing accuracy or incorrectly of assumptions (that used as base in economics) is the most important achievement of this branch of economics. Therefore neuroeconomics is not attempting to reject the previous theories، but takes steps to complete them.
JEL Classification: B04، C91، D01، D87
خلاصه ماشینی:
از نظر این مقاله، به هر تقدير بايد توجه کرد که اين برنامهی جديد پژوهشي بنا به رسالت اوليهی علم اقتصاد، موضوع مورد بررسي خود را واقعيتها و آنچه هست، قرار داده و فرصتي براي ایجاد مفاهمه ميان اقتصاددانان و حتي ميان محققان علوم رفتاري و علم اقتصاد فراهم کرده است.
انتخاب بينزماني، انتخاب در شرايط وجود ريسک و ترجيحات اجتماعي و شخصی، سه موضوعي است که بهطور مشخص تأثير اين برنامهی پژوهشي بر علم اقتصاد در آنها قابل تأمل است؛ از اینرو قسمت سوم به دلالتها و يافتههايی میپردازدکه مورد توجه اقتصاددانان این حوزهها قرار گرفته است.
5- آيندهی مطالعات اقتصاد مبتنی بر عصبشناسی آنچه که هماکنون مورد توجه پژوهشگران این حوزه قرار دارد، بهکارگیری روشهای موجود در اقتصاد رفتاری و اقتصاد آزمایشگاهی با تأکید بر علوم عصبشناختی و ابطال یا تأیید نتایج پیشین و نیز طراحی آزمایشهای جدید است.
Camerer, Colin, George Loewenstein and Drazen Prelec, (2005), Neuroeconomics: How Neuroscience Can Inform Economics, Journal of Economic Literature, 43, 9-64.
Fehr, Ernst, Urs Fischbacher, and Michael Kosfeld, (2005), Neuroeconomic Foundations of Trust and Social Preferences: Initial Evidence, The American Economic Review, 95, 346-351.
Glimcher, Paul W, (2009), Choice: Towards a Standard Back-pocket Model, In Neuroeconomics: Decision Making and the Brain, edited by P.
M. Phillips, (2009), Representation of Subjective Value in the Striatum, In Neuroeconomics: Decision Making and the Brain, by Paul W.
Read Montague, (2009), Theoretical and Empirical Studies of Learning, In Neuroeconomics: Decision Making and the Brain, edited by Paul W.