چکیده:
دین داری عبارت است از پایبندی و آگاهی از اصول و شعائر یک مذهب؛ به گونه ای که این پیروی بر زندگی فردی و اجتماعی تاثیر گذار باشد. از آنجایی که دین به برآورده ساختن نیاز های پذیرفته شده اجتماعی و سود جمعی که آرزو های گروه در آن نهفته باشد، می پردازد، در جوامع امروز از دین انتظار می رود که بتواند به جذب و ایجاد تعهد در بین پیروانش نایل شود. در این میان شهر های جدید، به تبع دگرگونی ها و تحرکات جمعیتی گسترده خود با چالش های زیادی، به ویژه در زمینه پایبندی به ارزش های دینی وحفظ آن مواجه هستند. هدف از مقاله حاضر، تبیین جامعه شناختی میزان دین داری ساکنان شهر جدید بهارستان و تاثیر آن بر سرمایه اجتماعی است. روش اصلی تحقیق پیمایش (با استفاده از پرسش نامه بسته از نوع طیف لیکرت) بوده است. شیوه نمونه گیری با توجه به سن، جنس و محل سکونت افراد طبقه ای بوده که به صورت تصادفی در بین 384 نفر از ساکنان این شهر به انجام رسیده است. یافته ها حاکی از رابطه مثبت و معنادار بین میزان پایبندی مذهبی(دین داری) افراد با تاثیرپذیری آن ها از گروه های مرجع و میزان مصرف رسانه های داخلی و رابطه معکوس و معنادار میزان پایبندی مذهبی با متغیر های میزان مصرف رسانه های خارجی و عرفی شدن و پایگاه اجتماعی- اقتصادی افراد است. همچنین نتایج حاصل در زمینه تاثیر دین داری بر سرمایه اجتماعی، با توجه به دیدگاه های نظری مطرح در مقاله مؤید این رابطه است.
خلاصه ماشینی:
دین داری، پایگاه اجتماعیـ اقتصادی، سرمایه اجتماعی، رسانه های جمعی، گروه مرجع ، عرفی شدن مقدمه یکی از وظایف اصلی جامعه شناسی، مطالعه نهادهای اجتماعی و نقش آن ها در جامعـه مـیباشـد، بـا توجـه به اهمیت و جایگاه خاص نهاد دین در نظام اجتماعی و ارتباط متقابل این نهاد با سـایر نهـاد هـای اجتمـاعی، بخش مهمی از مطالعات جامعه شناسـی بـه بررسـی کـارکردهـای گونـاگون نهـاد دیـن در نظـام اجتمـاعی اختصاص یافته و بنا به ضرورت تقسیم کار علمی جامعه شناسی دین عهده دار رسمی این مهم شده است .
نتایج پیمایش ملی ارزش ها و نگرش ها در ایران که در میان ١٦٨٢٤ نفـر افـراد١٥سـاله و بـالاتر سـاکن در٢٨ مرکز استان کشور در سال ١٣٨٠، به طور تصادفی در بین مردم صورت گرفته ، حاکی از این واقعیـت اسـت که اگرچه نفی سکولاریسم در ایران بیش از پذیرش آن است ، اما نتایج بـه دسـت آمـده ، حـاکی از درصـد قابل توجهی از افراد است که به سمت سکولاریسم گـرایش مثبـت دارنـد؛ بـه گونـه ای کـه : ٣٩/٢٪ افـراد دوستی با افراد غیرمذهبی را بدون اشکال دانسته ، ٣٥/٦٪ افراد معتقـد بـه دیـن دار بـودن بـدون انجـام اعمـال مذهبی و ٣٦/٤٪ افراد معتقد به جدایی دین از سیاست برای پاک مانـدن دیـن و٤٢٪ نیـز موافـق واگـذاری مقام های دولتی به افراد سـکولار هـستند.
بـا توجـه بـه وجـود ارتبـاط بین مذهبی بودن و سرمایه اجتماعی به لحاظ نظری شاید بتوان این فرضیه را تدوین نمود که هر چـه افـراد از لحاظ دین داری و پایبندی به آن در سطح بالایی قرار داشته باشند، به همـان نـسبت نیـز از سـرمایه اجتمـاعی بیشتری برخوردار خواهند بود.