چکیده:
برنامه ریزی شهری در ایران همواره از رویکرد برنامه ریزی سنتی تاثیر پذیرفته است و بر این اساس اغلب تبعات مثبت برنامه های شهری نصیب گروه های با درآمد بالاتر می شود. از این رو سیاست های تامین مسکن گروه های کم درآمد شهری، غالبا متوجه گروه های غیرهدف می گردند و در نتیجه این گروه ها نه تنها به حاشیه این برنامه ها، بلکه عملا به سوی حاشیه شهرها و حاشیه نشینی رانده می شوند. از سال 1999 با تاسیس سازمان ائتلاف شهرها و با پشتیبانی بانک جهانی و مرکز UN HABITAT، استراتژی توسعه شهری (CDS) با هدف کاهش فقر شهری و بهبود مسکن گروه های کم درآمد، در بیش از 250 شهر جهان سومی اجرا شده، که نتایج موفقی نیز داشته است. رهیافت CDS معتقد است که در شهرهای جهان سوم، آینده هم اکنون است؛ و از این رو فارغ از اهداف بلندمدت و انعطاف ناپذیر طرح های جامع و با تاکید بر اصل اجرا و مشارکت شهروندان، با چالش های روزمره آنان از جمله مسکن، مستقیما روبه رو می شود و نیز بخش عمده ای از امکانات مورد نیاز طرح ها ـ از جمله نیروی انسانی، مدیریت و مصالح ساختمانی ـ را از طریق منابع محلی تامین می کند. در تحقیق حاضر 23 ویژگی 330 خانواده ساکن واحدهای اجاره به شرط تملیک شهر رشت، که هم سو با سیاست تامین مسکن گروه های کم درآمد احداث شده اند، جمع آوری گردید. نحوه تامین منابع مالی و بازپرداخت آنها، بعد خانوار، اشتغال، میزان درآمد و تحصیلات، معیارهای انتخاب مسکن و هزینه های رفت و آمد، از مهم ترین این ویژگی ها محسوب می شوند. تجزیه و تحلیل نتایج به دست آمده نشان می دهد که گرچه هدف اصلی احداث این خانه ها تامین مسکن گروه های کم درآمد شهری در رشت بوده است، اما اغلب ساکنان آنها، متعلق به گروه های متوسط و متوسط به بالا هستند. مقاله حاضر سعی بر آن دارد تا ضمن بررسی و تحلیل سیاست های تامین مسکن در ایران، به اهمیت و جایگاه CDS در این حوزه بپردازد.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین یکی از اهداف اصلی تحقیق حاضر دستیابی به پاسخ پرسشهایی است کهمهمترین آنها بدین شرحاند: *ماهیت و طبیعت برنامهریزی شهری و استراتژی توسعه شهری )SDC( چیست و این راهبرد از طریق چهمکانیسمهایی قادر به ایجاد بهبودب در حوزههای شهری است؟ *مهمترین چالشهای فراروی سیاستهای تأمین مسکن گروههای کمدرآمدی شهری در ایران کداماند و SDC دراین زمینه چه نقشی میتواند داشته باشد؟ *نظام برنامهریزی شهری در ایران،و به تبع آن طرحهای جامع شهری و میزان تحقق آنها،از کدامینرویکردهای برنامهریزی متأثر میشوند؟ در نهایت،با استناد و بررسی نتایج مطالعه موردی-یعنی شهر رشت-به این مقوله به مثابه فرضیه پرداخته میشودکه سیاستهای تأمین مسکن گروهها کمدرآمد در ایران-با تأکید برمطالعه موردی-بنا به ماهیت سیاستگذاری وبرنامهریزی سنتی،به بخش عمدهای از اهداف خود نرسیده است.
در چنین شرایطی خانوارهای کمدرآمد معمولا برای تأمین مسکن و انطباق توان مالی با قیمت مسکن،به حاشیهبرنامههای تأمین مسکن و حتی در موارد زیادی عملا به حاشیهنشینی رانده میشوند،هرچند اغلب بررسیها دلیل عمدهمهاجرت و به تبع آن پدیده حاشیهنشینی را در توزیع نابرابر ثروت میدانند(قرخلو و همکاران،1388،1)،نکته درخورتوجه در این زمینه آن است که در اغلب برنامهها و سیاستهای تدوین شده باری تأمین مسکن گروههای کمدرآمدشهری،به میزان و نحوه تأثیرگذاری مقوله نوع نگرش و رویکردهای کلان برنامهریزی شهری جدید نظر SDC درفرایند تأمین مسکن چندان اهمیت داده نشدهاند هرچند تازگی موضوع SDC در ناشناخته بودن آن نقش مؤثری داشتهاست،اما تجربه موفق تهیه و اجرای آن در بیش از 250 شهر در کشورهای در حالتوسعه را نمیتوان از نظر دور داشت."