چکیده:
گوناگونی در دیدگاه های ارائهشده در زمینه ی رشد و توسعهی ساختاری ـ کارکردی شهرها، بیانگر گستردگی و پیچیدگی شهر و مسائل مرتبط باآن است که همین مسئله بیانکنندهی ویژگی پویایی شهر است. یکی از اهداف مهم این نظریهها رسیدن به تعادل فضایی است. هدف این مقاله، بررسی ساختار فضایی شهر بجنورد و نقش عوامل کالبدی ـ عملکردی در شکلدهی به این ساختار است. این بررسی با مطالعهی همکنشهای فضایی کاربریها و میزان همپیوندی شبکهی شهری برای دستیابی به ساختار فضایی مناسب، انجام شده است. یکی از مباحث این مقاله، چگونگی ایجاد تعادل فضایی در شهر بجنورد، در چهارچوب تولیدوجذب سفرهای درون شهری به کمک مدل چیدمان فضاست. در این مقاله با فرض اینکه همبستگی بین میانکنش فضایی و موقعیت مکانی مناطق شهری از عوامل موثر کالبدی بر تحقق تعادل فضایی هستند، فرضیهی بیان شده را بر روی شهر بجنورد برای تعیین وضعیت دو عامل مهم میانکنش فضایی و موقعیت مکانی هر یک از سیویک منطقهی شهری بجنورد را برای بررسی تعادل فضایی به آزمون گذاشته است. روش تحقیق تحلیلی ـ اسنادی بوده که بهصورت ابتکاری و ترکیب مدلها و با استفاده از روش نظریه جاذبهی میزان میانکنش فضایی بین مناطق شهری، انجام شده است. سپس با استفاده از مدل چیدمان فضا، میزان یکپارچگی مناطق برآورد شده و آنگاه با استفاده از رگرسیون خطی رابطهی علی بین این عوامل معادلهسازی شده است. در شهر مورد مطالعه، میانکنش فضایی مناطق و یکپارچگی آنها و ارتباط این دو عامل با یکدیگر بیانگر این موضوع بوده است که تعادل فضایی، شاخص مهم و اساسی بوده که درنتیجهی بررسی در این پژوهش، در شهر بجنورد کمتر نمایان است. نتیجهی پژوهش نشان میدهد همبستگی بین موقعیت مکانی مناطق و میانکنش فضایی یا وجود ندارد یا در کمترین مقدار قرار دارد. بنابراین ساختار کالبدی ـ فضایی شهر نامتعادل بوده و میزان یکپارچگی مناطق بسیار کم است.
خلاصه ماشینی:
"(به تصویر صفحه مراجعه شود) در مرحلهی سوم با استفاده از این اطلاعات و مدل جاذبهی دو قیدی(اپنهام،1380،133)،میزان تولید و جذب سفردر مناطق سی ویک گانهی شهر بجنورد نسبت به یکدیگر بررسی شده است تا اندازهی میانکش فضایی مناطق مشخصشود.
برای پذیرفتن اینکه تعادل فضایی در یک شهر خاص،مثل بجنورد،در گرو میانکنش فضایی مناسب ویکپارچگی در مناطق شهری و ارتباط فضایی مناسب در چارچوب روند تکاملی یک نظام فعال بین این دو عامل است،تلاش شد تا با بررسی میانکنش فضایی مناطق و میزان یکپارچگی آنها در شهر بجنورد و همچنین تحلیل میزانهمبستگی این دو عامل به یکدیگر،تأثیر این عوامل بر تعادل فضایی در شهر بررسی شود با توجه به ویژگیهای شهربه عنوان یک نظام پویا و باز که نسبت به شرایط اولیه حساس است،ارائهی راهحلی دقیق و منطقی یا رابطهای که منجربه دستیابی تعادل فضایی شهر شود،غیرممکن به نظر میرسد؛اما میتوان گفت،از آنجا که محاسبات و رابطههاییکپارچگی آنها و همبستگی این دو عامل مهیا باشد تا حدود زیادی تأیید شد.
M nalP tnempoleveD,8002,traP sreenignE gnitlusnoC gninnalP nabrU dna erutcetihcrA dna gnisuoH,ytiC eht fo gnidnatsrednU dna weiveR,ytiC druonjoB)evisneherpmoC( )naisreP nI(.
narheT,ytilapicinuM narheT ot detailiffA,ynapmoC ,ytiC druonjoB fo nalP tnempoleveD,8002,sreenignE gnitlusnoC sraP nahaJ-ehshgaN nasarohK htroN ni noitazinagrO tnempoleveD nabrU dna gnisuoH,seidutS lacisyhP )naisreP nI(.
ecnivorP elddiM snalP deliateD,5002,sreenignE gnitlusnoC gninnalP nabrU dna erutcetihcrA traP htroN ni tnempoleveD nabrU dna gnisuoH,tropeR gninnalP,druonjoB fo ytiC erutxeT )naisreP nI(."