چکیده:
توسعه، فرایندی است عجین با طیف وسیعی از مطالعات، برنامهریزیها ، گزارشها، تصمیم سازیها، ابتکارها و ... اما به راستی چرا «اطلاعات» بویژه در فرایند « توسعه پایدار» چنین پر اهمیت ظاهر شده است؟ تغییر رویکرد از فناوری مولد به فناوری اطلاعات، آغاز گر مرحلهای جدید از حیات اجتماعی بشر شده است، به نحوی که کاربرد فراگیر فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی، موجبات تحقق شکل جدیدی از جوامع، موسوم به «جامعه اطلاعاتی» را مهیا ساخته است. جامعهای که در آن، دانایی ارزش پایه بوده و به همین دلیل، این سرمایه است که در خدمت نیروی انسانی قرار میگیرد و نه بالعکس. توسعه معرفتی ـ انسانی و رشد توانمندیهای فردی، موتور محرکه این جوامع اطلاعاتی است. در چنین جوامعی، شهروندان از پارادایم زندگی برای بقا، به پارادایم زندگی برای رشد سوق داده میشوند. از سویی، رشد قلمرو اطلاعرسانی، ظرفیتهای علمی کشور را برای افزودن بر ارزش منابع خود ارتقا میبخشد و با افزایش آگاهی شهروندان، قدر مسلم توانمندی جامعه برای توسعه همه جانبه، روز افزون خواهد شد. با توجه به ارتباط مستقیم و تنگاتنگی که میان مفاهیم توسعه و بهرهوری وجود دارد، به روشنی میتوان اهمیت راهبردی اطلاعات و فناوریهای اطلاعاتی را در مباحث حوزه بهرهوری نیز جستجو کرد. با عنایت به محوریت نقش انسان در مفاهیم توسعه و بهرهوری، در فضایی که زمینه رشد خرد اجتماعی و کیفیت آموزش به سبب تسهیل ارتباطات و تبادل اطلاعات علمی فراهم گردد، بستر لازم برای نهادینه شدن فرهنگ بهرهوری و توسعه منابع انسانی آسانتر مهیا شده، در نتیجه حرکت ملی برای ارتقای بهرهوری، سرعت، تداوم و تضمین بیشتری خواهد داشت. از اینرو، میتوان به حکم تجربه نیز انسان و جامعه پیشرفتهتر را معادل با انسان و جامعه بهرهورتر دانست. مقاله حاضر که در قالب سه بخش تنظیم گردیده، به بازشناسی مفاهیم توسعه و بهرهوری در جامعه اطلاعاتی پرداخته و ضمن تبیین نقش محوری اطلاعات در فرایند توسعه پایدار، مقوله بهرهوری را در پرتو تحولات جامعه اطلاعاتی بررسی میکند.
خلاصه ماشینی:
فشار امواج اطلاعاتی و تحولات علمی ـ تکنولوژیکی، طبعا دولتها را به اهمیت و ضرورت تدوین سیاستهای جامع اطلاعرسانی و استخدام فناوریهای نوین ارتباطی و افزایش سرمایهگذاری در این خصوص متوجه ساخته است و با توسل به ترمیم زیر ساختهای خود و فراهم ساختن امکان بهرهگیری از این ابزارها و روشهای نوین، افقهای جدیدی در خصوص تبادل اطلاعات و امکان حضور بی واسطه تر در عرصههای اجتماعی و دسترسی آنی به دادههای علمی مختلف را به روی شهروندان گشوده اند و بدین طریق، زمینه تسهیل مشارکت مردم برای تحرک جامعه و به دست آوردن سهم مساوی در سودمندیهای توسعه فرهنگی ـ اجتماعی را مهیا ساختهاند.
در خاطرات آلبرت گور[12] معاون رئیس جمهور آمریکا در دوره بیل کلینتون، آمده است که وی با تشیخص این مطلب که مشکلات عمده آمریکا در صورت ایجاد زیرساخت ملی اطلاعرسانی برطرف خواهد شد، نسبت به ابداع طرحی شبیه به بزرگراههای حمل و نقل سراسری (که در دوران ریاست جمهوری آیزن هاور احداث شده بود) همت گماشت؛ با این تفاوت که اگر شبکه سراسری ترابری، امکان تردد در معابر داخلی کشور را فراهم میساخت و تأثیری شگرف بر توسعه اقتصادی این کشور نهاد، زیرساخت ملی اطلاعاتی که بعدها به بزرگراههای اطلاعات مشهور شد، میتواند انواع پیامها را در سریعترین زمان و در سطح ملی و بین المللی جابجا کند و علاوه بر اقتصاد، حوزههای علمی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را نیز متحول نماید و در حصول یک جامعه اطلاعاتی ملی، منشأ اثر باشد.