چکیده:
ارائة مدل تعامل بین سه زبان کاربر، مولف و نظام ذخیره و بازیابی اطلاعات، شناخت بهتر فضای مفاهمه در نظام ذخیره و بازیابی اطلاعات را مقدور میسازد. با تنظیم عناصر این مدل، عملکرد بهینة نظام را در راستای هدفهای تعیین شده، میتوان تامین کرد و اصطلاحنامه به عنوان زبان نظام ذخیره و بازیابی اطلاعات، یکی از عناصر مدل یاد شده خواهد بود. در تدوین اصطلاحنامه، ایجاد یک ساختار سلسله مراتبی از مفاهیم، اولین ضرورت، و ایجاد و تعیین نوع روابط بین مفاهیم اصطلاحنامهای، دومین ضرورتی است که در رویکرد ساختار مبنا، فرا روی تدوینکنندگان اصطلاحنامه قرار دارد. امّا پیچیدگیهای شرایط نمایهسازی و همچنین دیدگاههای متفاوت کاربران نهایی نظامهای بازیابی اطلاعات، توجه به رویکرد کاربر مبنا را در عرصه سازماندهی و بازیابی اطلاعات ضروری ساخته است. ابهام در استفاده از توصیفگر مناسبتر هنگام سازماندهی از یک سو و دیدگاههای متفاوت کاربران نهایی نظامهای بازیابی اطلاعات از سوی دیگر، گسترش روابط معنایی در اصطلاحنامه را ضروری میسازد. سه مفهوم معنایی<FootNote No="15" Text=" Semantic concept."/> شامل: موجودیت<FootNote No="16" Text=" Entity."/>، صفت یا خصیصه<FootNote No="17" Text=" Attribute."/> و نوع رابطه<FootNote No="18" Text=" Relationship type."/> به جای دو مفهوم معنایی در اصطلاحنامه شامل: موجودیت و رابطه، میتواند سطح ابهام واژگانی موجود در توصیفگرهای اصطلاحنامه را کاهش دهد. در صورت اضافه شدن مفهوم معنایی خصیصه به ساختار اصطلاحنامه، شناخت مختصات مفاهیم، تعیین حد و مرز و مصادیق آنها با ابهام کمتر مقدور میگردد. در چنین شرایطی، اختصاص توصیفگرهایی با قطعیت ربط بیشتر هنگام سازماندهی و امکان تعریف درخواست جستجوی اطلاعات با استفاده از خصیصه ها، سطح اثربخشی نظام بازیابی اطلاعات را از دید کاربر افزایش خواهد داد. همچنین، وارد ساختن خصیصه به ساختار مفاهیم معنایی در اصطلاحنامه، آن را به سطح مدل مفهومی در سلسله مراتب هستیشناسی نزدیک خواهد کرد.
خلاصه ماشینی:
"چنانکه اشاره شد، تفاوت هر یک از زبانهای یاد شده روی طیف، برخاسته از نوع و میزان مهار اعمال شده در آن زبان نسبت به زبان طبیعی است، اما پرسش اساسی اینجاست که برای افزایش ربط مورد نظر کاربر در نتایج بازیابی اطلاعات، بهکارگیری چه رویکردی در فرایند «مهار» برای زبان نظام ذخیره و بازیابی اطلاعات مطلوبتر است؟ آیا رویکرد اعمال بیشتر محدودیتها به ساختار زبان، که یک رویکرد انقباضی است، همچون بهکارگیری سیاهه بازدارنده، یا رویکرد تزریق بیشتر خصیصههای شناختی انسان نسبت به زبان در ساختار زبان نظام ذخیره و بازیابی اطلاعات، همچون استفاده از طبقهبندی واژگانی و اصطلاحنامه، که یک رویکرد انبساطی است؟ کدام یک از این دو رویکرد، فضای مفاهمه میان کاربر و مؤلف را با اثربخشی بیشتر همراه میکند و تعاملهای بین زبان نظام، زبان کاربر و زبان مؤلف را تسهیل و تصریح مینماید؟ مدل تعامل بین زبان در یک نظام ذخیره و بازیابی اطلاعات[41] «کارل داچ»[42] مدل را اینگونه تعریف میکند: «مدل، مجموعهای نماد و قاعده عملی در اختیار ما می گذارد تا آنها را با نقاطی متناظر در ساختار یا فرایند موجود منطبق سازیم.
شناخت خصایص و ماهیت درونی واژهها در زبان طبیعی و انتقال آن به ساختار اصطلاحنامه، به تعریف روابط جدیدی در ساختار اصطلاحنامه، خواهد انجامید و این فرایندی است که برای افزایش فرایند ابهامزدایی از مفهوم واژه و ارتقای سطح زبان نظام ذخیره و بازیابی اطلاعات در طیف هستیشناسی مورد نیاز است.
Ontology Design with Formal Concept Analysis.
pdf (Date: 2006, 25, Dec) - Yao, Haining; Orme, Anthony Mark; and Ltzkorn, Letha."