چکیده:
مسئلة آفرینش انسان بر صورت الهی، به راحتی از آموزههای دینی قابل اثبات بوده و مضمون آن همسو با مبانی هستیشناسانه و انسانشناسانة عرفان نظری است. این مسئله بسان قاعدهای کلی است که آثار و فروعات آن در جایجای انسانشناسی و مباحث علمالنفس ابنعربی به چشم میخورد. این مقاله تلاش کرده است معنای «صورت الهی» و مراد از «آفرینش انسان بر صورت الهی» را بررسی و تحقیق کند، ضمن آنکه به برخی از فروعات این قاعده، همچون جامعیت انسان و خلقت او با دو دست حق تعالی و مسئله خلافت الهی نیز اشاراتی دارد.
خلاصه ماشینی:
"وی در توضیح این عبارت ابن عربی در نقش الفصوص مینویسد: و کان الإنسان مختصرا من الحضرة الإلهیة، و لذلک خصه بالصورة فقال: «ان الله خلق آدم علی صورته»، و فی روایة: «علی صورة الرحمن» 205 سخن وی به این مطلب اشاره دارد که برخی «صورة» را به معنای هیأت و شکل ظاهری و جسمانی دانستهاند، اما «صورة» به این معنا قابل اطلاق بر حق تعالی نیست، بلکه مراد از «صورة» در این حدیث شریف، همان «ما به یظهر الشیء» است و چون حقایق معنوی در خارج به وسیله صورتها ظاهر میشود، در شریعت نیز به اسما و صفات حق تعالی «صورت حق» اطلاق شده است؛ چراکه حق متعال به وسیله همین اسما و صفات است که در خارج ظاهر میشود.
211 البته این نکته روشن است که این حدیث شریف در صورتی دلالت بر آفرینش انسان بر صورت الهی میکند که ضمیر به حق تعالی برگردد و عرفا مؤیداتی برای ترجیح احتمال برگشت ضمیر به «الله» ذکر کردهاند که به برخی از آنها اشاره میشود: از جمله مؤیداتی که ابن عربی به آن اشاره دارد، آن است که این حدیث به نحو دیگری نیز نقل شده است: «إن الله خلق آدم علی صورة الرحمن.
ابنعربی معتقد است که خداوند سبحان هیچ اسمی را برای خود برنگزید، مگرآنکه برای انسان، بهرهای از آن و امکان تخلق به آن را قرار داد و از اینرو، برخیعارفان حدیث «آفرینش انسان بر صورت حق تعالی» را در همین زمینه معنا کرده و مؤید بر همین مدعا دانستهاند: ثم إنه ـ سبحانه ـ ما سمی نفسه باسم من الأسماء الا و جعل للإنسان من التخلق بذلک الاسم حظا منه یظهر به فی العالم علی قدر ما یلیق به، و لذلک تأول بعضهم قوله( «إن الله خلق آدم علی صورته» علی هذا المعنی."