چکیده:
هدف اصلی این مقاله تمرکززدایی از ماهیت استعلایی، جانبدار و انضمامی دانش ژئوپلیتیک است. برای دستیابی به این هدف، از رویکرد تفسیری و رهیافت پستمدرنیستی بهره گرفته شده است. هرمنوتیک بر این ادعا متکی است که روش هرگز نمیتواند ضامن دستیابی به حقیقت باشد. رویکرد تفسیری و رهیافت پستمدرنیستی آمیزهای از نگرشهای ساختارگرا و هرمنوتیکی در اندیشههای نیچه، ویتگنشتاین، هایدگر، لاکان، دریدا و فوکو است. نوشتهی حاضر نشان میدهد که ژئوپلیتیک پستمدرن از تعریف ماهیت خود و تاکید بر روشی خاص رویگردان شده و بهجای آن، به تفسیر مفاهیم و سازهها و همچنین دایرهی شمولیت خود روی آورده است. پرسش از چیستی بخشی از پروبلماتیک فلسفهی غربی است، بهجای پرسش «ژئوپلیتیک چیست» از مفاهیم این حوزه از دانش/ قدرت انسانی؛ دولت، قدرت، سرزمین، حاکمیت، امنیت، هویت و فضا ساختارزدایی شده است.
خلاصه ماشینی:
"رویکرد تفسیری و رهیافت پستمدرنیستی در اصل براساس این پیشفرض ذهنی-فلسفی و غیرعینیاست که"پرسش چیست"نمیتواند ماهیت دانش ژئوپلیتیک را تعیین کند،هر چند فرض این است که ماهیت"جوابچیست"را تعیین میکند.
نفی نقد ضرورت،از ویژگیهای گفتمان ژئوپلیتیک بوده و همیشه این دانش/قدرت را نه تنها درتفکری اثباتی محدود نموده،بلکه خود را نیز در گفتمانی که خود محصول آنست گرفتار کرده است.
اگر رهیافت تفسیری و رویکرد پستمدرنیستی را مبنای این روایت قرار دهیم،ژئوپلیتیک یا اشکال سیاسی دانشجغرافیایی روشی ویژه و منحصر به فرد برای بررسی روابط انسان و جغرافیا بهطور عام و رفتار سیاسی انسان و محیطبهطور خاص نیست،بلکه پراکتیسی ویژه و گفتمانی خاص است که بر یکسری مفاهیم عمدتا سیاسی دلالت دارد که دررأس حاکمیت تمرکز یافته است.
ژئوپلیتیک و ایدئولوژی اگر این فرض را پذیرفت که ژئوپلیتیک بیشتر از آن که یک رشتهی دانشگاهی و نوعی دیسیپلین در حوزهی سیاستباشد،شکلی از گفتمان است؛این پرسش به ذهن میرسد که آیا گفتمان ژئوپلیتیکی را میتوان نوعی ایدئولوژی نامید؟همهی نظریهپردازان انتقادی با این دشواری حاد نظری روبهرو بودهاند که آیا برای صورتبندی نظریههای خود باید بهآثاری متکی باشند که دربارهی مفهوم ایدئولوژی شکل یافتهاند،یا به آثاری که از مفهوم گفتمان نشأت گرفتهاند؟نویسندگان پساساختارگرا و پستمدرن که رویکرد تفسیری را دنبال میکنند ترجیح میدهند بیشتر از واژهی گفتماناستفاده کنند.
به جای آن که ما ژئوپلیتیک راآزمونی عینی و غیرجانبدار برای ارزیابی فضای جهانی بدانیم،باید از این فرض شروع کنیم که ژئوپلیتیک خود شکلی ازجغرافیا و سیاست است( 5-2,8991,lahtauT dna yblaD )."