چکیده:
مقایسه رویکرد ارسطو و ابن سینا در مسأله اثبات وجود خدا، تا اندازه زیادی روشنگر تفاوت مبنایی اندیشه مشایی ارسطویی و سینوی و همچنین، راه متفاوتی است که در جهان اسلام نسبت به مغرب زمین، در مسأله اثبات وجود خدا طی شده است. ارسطو در کتاب پری فیلوسوفیاس، به دو برهان «درجات کمال» و «غایت شناختی» اشاره کرده است، ولی استدلال اصلی او بر اثبات وجود خداوند، برهان حرکت است که در کتاب لاندای مابعدالطبیعه و همچنین، کتاب طبیعیات به تفصیل به آن پرداخته است. هر سه برهان فوق، رویکرد جهان شناختی داشته، در دسته براهین پسینی قرار میگیرند. برای ابن سینا پذیرش این که ارسطو میخواسته از امور طبیعی، مانند حرکت عالم، وجود خدا را اثبات کند، بسیار سخت است. بر اساس همین تفکر، همه تلاش ابن سینا در اثبات وجود خدا بر این امر متمرکز شده است که از برهانهای جهان شناختی در اثبات خدا استفاده ننماید. ابن سینا از برهان وسط و طرف و امکان و وجوب در چندین کتاب خود استفاده کرده، آخرین تقریر خود از برهان امکان و وجوب را «صدیقین» میداند. برهان او وجودشناختی و در عین حال پیشینی است.
خلاصه ماشینی:
"برای ابن سینا پذیرش این که ارسطو میخواسته از امور طبیعی مانند حرکت عالم،وجود خدا را اثبات کند،بسیار سخت است،زیرا شأن و منزلت علمی معلم اول را بالاتر از این میدانسته که بخواهد از مجرای امور طبیعی به اثبات وجود خداوند متعال بپردازد و لذا میگوید:«برایم بسیار سخت است که بپذیرم اعتقاد به مبدأ و وحدت براساس حرکت و وحدت عالم متحرک باشد.
فیلسوفان مسلمان،بر این اندیشه شیخ الرئیس که واجب الوجود نه در اثبات و نه در ثبوت،هیچ نیازی به ممکن ندارد-که البته مبتنی بر قرآن و معارف اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام)بود-تأکید کردند و بحث برهان صدیقین به وسیله فیلسوفان بعدی بسط داده شد و تقریرهای گوناگونی از آن ارائه نمودند و این همان راه متمایزی است که در جهان اسلام نسبت به مغرب زمین طی شد.
جمعبندی رویکرد ارسطو و ابن سینا در اثبات وجود خدا همانطور که گذشت،ارسطو در کتاب پری فیلوسوفیاس(درباره فلسفه)،برهانی اقامه نموده که آن را میتوان،سابقهای برای«برهان درجات کمال» محسوب کرد،ضمن آنکه به برهان غایتشناختی نیز تلویحا اشاره نموده است،ولی استدلال اصلی او بر اثبات وجود خداوند،برهان حرکت است که در کتاب لاندای مابعدالطبیعه به تفصیل به آن پرداخته است.
ابن سینا برهان خود را«صدیقین»میداند و در واقع تأکید دارد که برهان او وجودشناختی و در عین حال موثقترین براهین است چرا که اثبات وجود خدا در این برهان،مستلزم پذیرش قبلی واقعیتی در جهان ممکنات نیست."