چکیده:
بیشتر متالهان چه مسلمان چه مسیحی درپی یافتن راهی بوده اند که در طی آن فهمی هر چند ناقص از خداوند امکان پذیر باشد. فیلسوفان مسلمان محمولات تشکیکی را مطرح کرده اند و قدیس اکویناس برآن است که صفات به نحو تمثیل به خداوند اسناد داده می شود و این حد میانه ای است بین مشترک لفظی و معنوی. این مقاله با رجوع به منابع مختلف، دیدگاه توماس آکویناس درمورد تمثیل را شرح و سپس با دیدگاه رایج در فلسفه اسلامی مقایسه می کند و در پایان آن را مورد نقد و ارزیابی قرار می دهد. خواهیم دید که اصرار بر اندراج تمثیل ذیل مشترک لفظی مشکل را ناگشوده خواهد گذاشت و فهم صفات باز هم امکان ناپذیر خواهد ماند. اما قبول معنای واحد و اذعان به شدت و ضعف هم فرق چندانی میان تمثیل و حمل تشکیکی رایج در فلسفه اسلامی بر جای نخواهد گذاشت.
خلاصه ماشینی:
فیلسوفان مسلمان محمولات تشکیکی را مطرح کرده اند و قدیس اکویناس برآن است که صفات به نحو تمثیل به خداوند اسناد داده می شود و این حد میانه ای است بین مشترک لفظی و معنوی .
از نظر وی برخی از واژه هایی که به نحو ایجاب به خداوند حمل می شوند مثل پدر یا صخره کاربرد مجازی دارند ونشانه مجازی بودن آن ها این است که می توان این ها را از خدا سلپ کرد و گفت خدا به معنای تحت اللفظ پدر یا صخره نیست .
اما چراواژه ها نمی توانند به طریق اشتراک معنوی هم در مورد خدا و هم در مورد انسان به کار روند؟چون خداوند بسیط است :وقتی می گوییم خسرو خوب است یعنی صفت یا خاصه ای دارد به نام خوبی .
اما چرا نتوان صفات را به اشتراک لفظی به کار برد؟ چون در این صورت هر واژه ای را که در مورد خدا به کار بریم فرقی نمی کند: وقتی می گوییم خدا عالم است منظورمان معنای رایج این کلمه نیست .
اما درعین حال ربط و نسبتی میان موارد کاربرد لفظ وجود دارد و ملاحظه این ربطو نسبت است که باعث شده واضع از سر قصد لغت را در این موارد به کار برد(بر خلاف مشترک لفظی صرف ).
صفات سلبی درست به همان معنایی که در موارد دیگر کاربرد دارد به خدا اطلاق می شود: بی زمان و نامرکپ در مورد هر کسی و هر چیز که به کار رود به یک معنا است (مشترک معنوی ).