چکیده:
این نوشتار به بررسی اراده الهی از دیدگاه دو فیلسوف بزرگ، استاد مطهری و باروخ اسپینوزا می پردازد و هدف آن روشن کردن شباهت ها و تفاوت های موجود در دیدگاه های آن دو در باره این پرسش است که آیا خداوند دارای اراده است یا نه، و در صورت داشتن اراده آیا اراده او مطلق و آزاد است. جستار حاضر در این راستا به مقایسه نظریات این دو فیلسوف در مسائل زیر می پردازد: عقل الهی، اراده الهی، نسبت عقل و اراده به خداوند، قدرت خداوند، نسبت اختیار به خداوند یا قضا و قدر الهی، موجب یا واجب بالغیر، اراده آزاد خداوند و فعلی بودن علم خداوند.
خلاصه ماشینی:
استاد مطهری و باروخ اسپینوزا می پردازد و هدف آن روشن کردن شباهت ها و تفاوت های موجود در دیدگاه های آن دو در بارٔە این پرسش است که آیا خداوند دارای اراده است یا نه .
پارکینسن معتقد است در این برهان اسپینوزا صدق قضیه ٧را اثبات نکرده است و می گوید" «به نظر می رسد اسپینوزا فرض می کند که جوهر وجود دارد و استدلال می کند که چون جوهر نمی تواند در وجودش به امر دیگری وابسته باشد وجودش باید به شیوه دیگری تبیین شود.
اراده و عقل همان نسبت حرکت و سکون را با طبیعت خدا دارند"یعنی از طبیعت الهی ناشی شده اند و باید به وسیله او به وجه معین و محدودی به وجود و فعل موجپ شده باشند"زیرا اراده نیزهمچون اشیای دیگر نیازمند علتی است که به واسطه آن به وجه معین و محدود به وجود و فعل موجپ می شود.
جهانگیری در آخرین کتاب خود درباره اسپینوزا مجموعه مقالات که در سال ١٣۸٣ منتشر شده است می گوید" «با این که تأکید کرده است که خداوند به ذات خود و که هر چه را که خدا می داند و علم نامتناهی او به آن تعلق می یابد.
. (1۲۸ ۳ارادۀ الهی از دیدگاه استاد مطهری امافلاسفه اسلامی اراده را مانند سایر صفات خداوند عین ذات او می دانندو معتقدند همان طور که علم خداوند دارای مراتپ است .
اما از آن جا که ایشان فیلسوفی صدرایی و شارح حکمت متعالیه است نظر ملاصدرا در این باره بیان می شود" در عبارت های ملاصدرا دلایل فراوانی بر اثبات اراده الهی و اتصاف حق به این صفت کمالی در مرتبه ذات وجود دارد.