چکیده:
این نوشتار به مقایسه نظریات دو فیلسوف اسلامی و غربی استاد مطهری و اسپینوزا درباره اختیار انسان می پردازد. هر یک از این دو فیلسوف نظریات عمیقی درباره اراده آزاد و اختیار انسان عرضه کرده اند که بررسی تطبیقی این نظریات می تواند در فهم عمیق تر دیدگاه های هر یک از دو منشا اثر قرار گیرد. هدف این جستار روشن کردن شباهت ها و تفاوت های موجود در دیدگاه های آنان درباره این پرسش ها می باشد که آیا انسان واقعا آزاد است؟ آیا اختیار و آزادی او صرفا به معنی قدرت انتخاب است؟ آیا حس اختیار در او بدیهی است، یا نتیجه جهل و غفلت او از علل و عوامل مؤثر بر اعمالش می باشد؟ دامنه و حدود اختیار انسان چه اندازه است؟ این دو فیلسوف در مباحث مهمی نظیر عقل، آزادی انسان، انسان، اراده، نسبت عقل و اراده، تعریف جبر و اختیار، و ملاک اختیار دارای دیدگاه های عمیقی هستند که در این جستار به روش تطبیقی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
به نظر می رسـد منظـور اسپینوزا از عقل قوۀ تعقل باشد که حتی در مسـموعات نیـز نقـش دارد : «زیـرا مسـموع صرف ، اگر با هیچ تعقلی ، به معنی اخص این کلمه همـراه نباشـد، در هـیچ کـس مـؤثر نتواند بود»(اسـپینوزا،رساله در اصلاح فاهمـه ،۲۷)و از آن جـا کـه از نظـر او اراده بـه معنای قوۀ تصدیق و انکار است و نیز عقل و اراده یکی است ، بنابراین عقل باید اعـم از شناخت استدلالی (عقلی ) و شهودی باشد وتصورات غیر تام را نیز شـامل شـود تـا بـا قوۀ تصـدیق و انکـار یکـی شـود .
بـه علاوه ، ارادۀ آزاد را برای انسان نمی پذیرد و او را آزاد به معنای متعارف نمـی شناسـد و معتقد است که «انسان ها مانند اشیاء دیگر بر طبق ضرورت عمل می کنند»(همـان ، ۳۰۱) و«هر چیزی به وسیله علتی خارجی به نحوی مشخص و معلوم ، بالضـروره بـه وجـود آمده و به فعل موجب شده است »(جهـانگیری ،مجموعـه مقـالات ،۵۶۱) ایـن آزادی از آنجاست که انسان به میل و خواهش خود آگاه است ، اما از علل این امیـال و خواهشـها غافل است (یاسپرس ، اسپینوزا، فلسفه ، الهیات و سیاست ، ۸۶).
استاد ایـن نظریـۀ خود را در دو قسمت مورد بحث قرار می دهد: قسمت اول : نفی ضرورت علی ملازم با آزادی و اختیار نیسـت بلکـه منـافی آن است ؛ اگر افعال انسان یا مبادی افعال او مانند اراده را دارای ضرورت علی ندانیم ، یعنـی برای این امور علت تامه ای که نسبت آن با این امور ضرورت باشد قائل نباشـیم ، ناچـار به توجیه پیدایش و عدم پیدایش آن ها با صدفه خواهیم بود.