چکیده:
بررسی مفهوم وجود، مسئله ی بنیادی هستی شناسی است. از آنجا که وجود(موجود)کلی ترین و عام ترین مفهومی است که به خاطر گستردگی، واجد کاربردها و اطلاقات متعدد ومتنوعی می باشد که همه ی آنها موضوع بحث فلسفی واقع نمی شود، تعیین دقیق وعلمی معنی یا معانی موجود که مستعمل در علوم نظری بوده و شایسته ی بحث فلسفی می باشد، به جهت حفظ وحدت و یکپارچگی نظام فلسفی و تعیین ارتباط مسائل و مبادی این علم با موضوعات آن و همچنین رفع بسیاری از ابهامات و تعارضات مطرح در موضوع فلسفه ی اولی،ضروری و قابل توجه و اهمیت خاص است. چرا که پرسش از نحوه ی هستی، اشکال و صور مختلف هستی و اقسام و مراتب آن درگرو پرسش از مفهوم «موجود» است. محور هستی شناسی ارسطو«موجود»است و فیلسوفان مشایی مسلمان (فارابی و ابن سینا) نیز موضوع فلسفه ی اولی را موجود بما هو موجود قرار می دهند و مستقیما با موجود سرو کار دارند، نه با وجود. این پژوهش در بررسی موضوع و مسائل هستی شناسی سنتی - و مقایسه ی دو نظام فلسفی مشایی یونانی و اسلامی - به تحلیل مفهومی موجود در این دو نظام می پردازد.
خلاصه ماشینی:
از آنجا که وجود(موجود)کلی ترین و عام ترین مفهومی است که به خاطر گستردگی ، واجد کاربردها و اطلاقات متعدد ومتنوعی می باشد که همه ی آنها موضوع بحث فلسفی واقع نمی شود، تعیین دقیق وعلمی معنی یا معانی موجود که مستعمل در علوم نظری بوده و شایسته ی بحث فلسفی می باشد، به جهت حفظ وحدت و یکپارچگی نظام فلسفی و تعیین ارتباط مسائل و مبادی این علم با موضوعات آن و همچنین رفع بسیاری از ابهامات و تعارضات مطرح در موضوع فلسفه ی اولی ،ضروری و قابل توجه و اهمیت خاص است .
رساله ی برنتانو با عنوان «در باب معانی متکثر موجود از وجه نظر ارسطو»، به اعتراف هیدگر، مرجع نخستین کوشش های وی در جهت ورود به فلسفه بوده و این پرسش به طور مبهم وی را به فکر واداشته است که موجود به معانی مختلف مراد می گردد، در این صورت کدام یک معنای اصلی و بنیادی است ؟ لذا هیدگر از باریک بینی برنتانو در بحث از معانی متکثر موجود، توانست به پرسش های اصیل تر و اصلی تری دست یابد که عبارت اند از جواهر که واجد چنین نحوه وجودی نیستند فقط همراه جواهر بوده و«صفات » نامیده می شوند و هر جوهر نه صرفا دارای یک صفت که واجد صفات متعدد است که همه ی آنها به نحو صادق بر او حمل می شوند.