چکیده:
نواندیشان دینی(اسلامی) به مسئله انحطاط و احیای تمدن اسلامی فراوان پرداخته اند و از همین رو درگیر مسئله سنت و تجدد هستند. در برخورد با این دو مسئله، دو رویکرد متفاوت اخذ کرده اند؛ گروهی طرفدار رفتاردرمانی و گروهی به رویکرد شناخت درمانی گرویده اند. طرفداران رویکرد دوم می گویند برای حل مشکلات جامعه اسلامی باید اندیشه های دینی ما پالایش و تغییر یابد. استاد مطهری از این گروه است در عین حال مدل نواندیشی و شناخت درمانی او ویژگی های خاص خود را دارد. او به یک نوع شناخت درمانی پالایشی و پیرایشی با ابتناء بر اصول و مبانی ثابت دینی و با تکیه بر عقلانیت اجتهادی گرایش دارد. سعی او در این مدل بر این است که به خوبی میان امر متغیر و ثابت و نیز میان سنت و تجدد تعادل برقرار کند
خلاصه ماشینی:
برخی از پرسش هایی که از ابتدای مواجهۀ مسـلمانان بـا چهـرۀ پیشـرفتۀ تمـدن غرب برای آنان پدید آمده و در این بسته جای می گیرند به شرح زیر است : ـ آیا حق قانون گذاری بشری برای جامعه با اصل «قانون گذاری خداوند» منافـات ندارد؟ ـ آیا آنچه به عنوان «حقوق بشر» در دنیای جدید مبنای برنامـه ریـزی هاسـت بـا برخی مفاهیم دینی ناسازگار نیست ؟ ـ آیا میان دستاوردهای علوم جدید، به ویژه در حوزۀ علوم انسانی واجتماعی ، و محتوای متون دینی می توان هماهنگی برقرار کرد و چگونه می توان بـر مـوارد تعـارض ظاهری میان آنها فایق آمد؟ ـ آیا می توان در زندگی فردی و اجتماعی میان مدیریت دینی و مـدیریت علمـی جمع کرد؟ ـ آیا می توان یک نظام اقتصادی علمی و دینی توأما طراحی و اجرا نمود؟ ـ آیا تعالیم فقهی موجود می تواند پاسخگوی پیچیدگی های مسائل انسانی امـروز باشد؟ ـ آیا می توان بر مبنای اقتضائات دنیای جدید، نگـاه جدیـدی بـه حقـوق زنـان ، نامسلمانان و کفار داشت ؟ ـ آیا می توان آزادی بیان و عقیده را با برخی تعالیم دینی و فقهی ، چـون احکـام مربوط به ارتداد و نشر عقاید باطله جمع کرد؟ ـ آیا می توان هم انسان گرا بود و هم خداگرا؟ ـ آیا می توان هم تقدیرگرا بود و هم خردگرا؟ ـ آیا می توان در چارچوب عقل خودبنیاد دنیای مدرن ، دین را عقلانی نمود؟ و ده ها سؤال خرد و کلان دیگر.